فقط یه احمق، وقتی هيچ چيزِ خندهداری وجود نداره ميخنده...
The Diving Bell and the Butterfly | جولیان اشنابل
تا زماني که عاشق هم بوديم همدیگه رو مي فهميديم، چون چيزي واسه فهميدن وجود نداشت...
کسوف - استاد میکل آنجلو آنتونیونی
ﮔﺮﯾﻨﻮﯾﻞ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻋﻄﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻏﻼﻣﯽِ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻩ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﻪ می ﺨﻮﺍﺳﺖ! می ﺘﻮﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﻭﺭﺳﺎﻟﯿﺲ ﺑﺮﻩ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﺵ ﺑﯿﺎﻓﺘﻪ. می ﺘﻮﻧﺴﺖ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﻣﻌﻄﺮ ﺑﻪ ﭘﺎﭖ ﺑﻔﺮﺳﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻣﺴﯿﺢِ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﻪ. می ﺘﻮﻧﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ ... ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﺪﺭﺗﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ، ﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ، ﺍﻭﻥ ﻗﺪﺭﺕِ ﺍﯾﻨﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺒﺖِ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺰﻩ... ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﻄﺮ ﻧمی ﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻧﺠﺎﻣﺶ ﺑﺪه؛ ﻧمی ﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﺸﻪ » ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﻄﺮ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ
Perfume-The Story of a Murderer| عطر: قصه یک آدمکش 2006| تام تیکور
لانا: من از زندگی متنفرم.
برندِن: منم از زندگی تو متنفرم...
Boys Don't Cry| پسرها گریه نمی کنند 1999| کیمبرلی پیرس (جوایز:جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن)
حسین: خونه ی شما کجاس ؟
جیران: یه دونه خیابون هست... اونجا یه دونه "کالباس فروشی" هست... از اونجا میری میری... بعد درِ خونمون یه گُله... در میزنی، یا من باز میکنم یا مامانم باز میکنه !
کیسه برنج- محمدعلی طالبی
راههای زیادی برای مردن وجود داره؛ بدترینش اینه که به زندگی کردن ادامه بدی...
This Must Be the place |2011| Paolo Sorrentino
پاول: اگه یه شوهر در حدود 200 سال هم عمر کنه بازم نمی تونه طبیعت واقعی زنش رو بشناسه ...
Last Tango in Paris| آخرین تانگو در پاریس 1972| برناردو برتولوچی
شهروز (امیر کاظمی) : بدبختی ما خوشگلا اینه که همیشه تو یادا می مونیم...
سریال وضعیت سفید| حميد نعمتالله
(ژولیت بینوش): خواهرم با سادهترین مرد روی زمین که بهترین مرد زندگیش بوده ازدواج کرده. شوهرش لکنت زبون داره. خواهرمو صدا میکنه "ممممماری". خواهرم همیشه میگه زمان تولدش اسمش رو اشتباه نوشتن و تلفظ دقیق اسمش اینه "ممممماری"!
کپی برابر اصل - عباس کیارستمی
پدر:علی پسرم؟من کار می کنم که پول در بیارم اون وقت می تونیم خونه بخریم.ماشین بخریم .
علی: بابا واسه زهرا هم کفش می خری؟
بچه های اسمان | مجید مجیدی
دوست داشتن کسی که لیاقت دوست داشتن نداره، اسراف در محبته!
سریال زمانه- حسن فتحی
هری در حال التماس به فی : می خواستم سریع ازت رد شم و برم سراغ نفر بعدی ، ولی نشد ، شاگردم بودی بعد همخونه شدیم و قبل از اینکه بفهمم کنترل تلوزیون هم تو دستای تو بود !
Woody Allen | Deconstructing Harry |1997
داش حبیب: چرا نیومدی در دکون؟
مجید: امروز جمعس تعطیلیه!!!
داش حبیب: امروز دوشنبس، خیلی داریم تا جمعه
مجید: نخیییییییر، تو اون تقویمه که آقام اونسال عید خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعس
داش حبیب: اون تقویم باطلست
مجید: واسه من جمعه جمعه آقامه شنبه شنبه آقامه، خواه مرده خواه زنده، جون تقلید مرده جایزه، آقا میگه بالا منبر
سوته دلان-علی حاتمی
مدیر مدرسه (خطاب به دو دانش آموز) : خُب !... حالا من با شما دو تا چیکار کنم؟!... مگه صد بار سرِ صف، توی کلاس، بهتون نگفتم با خودتون از این چیزا نیارین؟ گفتم یا نگفتم؟
دانش آموز اول: آقا به خدا این ترقه ها واسه ما نیست !
مدیر مدرسه: پس توو کیف تو چیکار می کرد ؟!
دانش آموز دوم: آقا به خدا بچه ها یواشکی گذاشتن توو کیف ما !...
مدیر : ترقه ی بسته ای شیشصد تومن، اونم این همه، بچه ها مفتی میارن میذارن توی کیف شماها ؟!
دانش آموز دوم: آقا اجازه؟!... اونا بسته ای چهارصد تومنه !... اونایی که شیشصد تومنه، 50 تا توشه !
چهارشنبه سوری- اصغر فرهادی
همه ی ما در برابر عشق، تسلیمیم. چون احساس ناشناخته ای به ما میده.
Damage |تاوان 1992| ژوزفین هارت
الن تورینگ: به چیزی که میخواستی رسیدی، نه؟ کار، شوهر، زندگی عادی...
جون کلارک: هیچ آدم عادیای نمیتونست اینکارو انجام بده.
میدونی، امروز صبح سوار قطار بودم و از شهری رد شد که اگر تو نبودی از بین رفته بود؛ از یه مرد بلیت خریدم که اگه تو نبودی احتمالا مرده بود. داشتم کارامو مرور میکردم؛ کارم روی بخشی از علم که فقط به خاطر تو به وجود اومده، اگه خودت هم دلت بخواد عادی باشی مطمئن باش من دلم نمیخواد؛ دنیا جای بهتری شده چون تو آدم عادیای نبودی
- واقعا... واقعا اینطور فکر میکنی؟
- فکر میکنم که «گاهی همون آدمی که هیچکی فکرشو نمیکنه، کاری میکنه که هیچکی فکرشم نمیکنه...»
The Imitation Game |2014| Morten Tyldum
گوستاوو: با بی پولی همه میتونن کنار بیان چیزی که باید یاد بگیری پولدار بودنه
breaking bad
- سام (اما استون): فکر کن الان اجازه داري هر کاري که ميخواي باهام بکني؛ چه
کار ميکني؟
+ مايک (ادوارد نورتون): دست مينداختم چشات رو در مياوردم، بعد ميذاشتمشون
تو جمجمه خودم... تا دنيا رو اونطوري ببينم که تو (تو اين سن و سال) ميبيني!
Birdman - Alejandro González Iñárritu|2014
وسپر لیند ( اِوا گرین ): آیا قراره من با شما مشکلی پیدا کنم، آقای باند!؟
جیمز باند ( دانیل کریگ ): نخیر، نگران نباشین. شما از اون دست خانومای مورد علاقه ی من نیستین.
وسپر لیند: چه طور مگه؟ خیلی باهوشم!؟
جیمز باند: نخیر! مجردین!
Casino Royale| کازینو رویال 2006| مارتین کمپبل
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﯾﻪ ﺭﮒ ﺳﺎﺩﯾﺴﻤﯽ ﺩﺍﺭﻩ
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺠﻮﺷﻮﻧﻪ
ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯿﻮ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺍﺭﯼ
Bitter Moon |1992| Roman Polanski
آلن تورینگ:دو نفر در جنگل بودن و به یه خرس برخوردن نفر اول به زانو افتاد تا دعا کنه ؛نفر دوم شروع کرد به بستن بند کفشش
نفر اول از دومی پرسید:دوست عزیزم چیکار میکنی؟ تو نمیتونی از خرس جلو بزنی و دومی جواب داد که
لازم نیست از خرس جلو بزنم کافیه از تو جلو بزنم.
The Imitation Game |2014| Morten Tyldum
مکالمه جوردی و هم اتاقیش لیئو که به خاطر سرطان پاش رو از دست داده شب قبل از عمل جراحی پا جوردی که ممکن عمل به قطع پاش منجر بشه
لیئو: سخته که با صدای فکر کردن هات بشه خوابید
جوردی: وقتی ازت پرسیدم چقدر درد داره سوالم و جواب ندادی. چقدر درد داره؟
لیئو: باشه. قطعا درد داره ولی نه اونطوری که فکرش و میکنی. برای درد های جسمانیت بهت مسکن میدن اما چیزی که بیشتر درد داره این نیست که پات و از دست میدی اینکه یادت میاره تو انجا بودی و بعد کم کم درد این خاطره کمتر میشه
جوردی: بعد از قطع شدن پام دیگه خودم نخواهم بود.
لیئو: البته که خواهی بود. تو همیشه خودتی، حتی ممکنه از قبلت هم بهتر باشی
جوردی: چطوری؟
لیئو: بذار یه رازی و بهت بگم. بدنت همه وجودت نیست، بلکه روحت هست.. و اونا هیچوقت نمیتونن روحت و ازت جدا کنن.
Red Band Society season1 episode1
- برزو: کجا میری حالا ؟!
+ مسعود: میرم کوچه مون... لبِ جوب !...
- منم باید برم لب جوب !... من که بدون پول جرات ندارم برم خونه
+ بیا کوچه ی ما... جوبش گشاده، همه جا میشیم !...
عبدالرضا کاهانی | اسب حیوان نجیبی است
تدی دانیلز: از زمانی که تهمت دیوانگی بهت زدن مهم نیست که چیکار میکنی
چون هر کاری انجام بدی دیوانگی محسوب میشه.
2010 | Shutter Island
کارلیتو (آل پاچینو): متأسفم بچهها! ایندفعه دیگه تموم بخیههای دنیا هم نمیتونن ردیفم کنن!
1993 | Carlito's Way
- هومن: خانم بخشی ! ببخشید، شما الان با ما قهرید ؟
+ لادن: شما چی میگین کلا ؟!... شما خیلی مزاحم من میشینا !
- چقد با ما بدی خانم بخشی... چیکار کنیم ؟... کتاب "چگونه جذاب باشم؟" بخونم، خوبه؟!... مو بکارم ؟... لباس مارک دار بپوشم ؟... بابا وضع ما بد نیست... خیلی بهتر از این آقای کارشناس مدعوه ... با من دوست میشین ؟!
+ شما واقعا آدم کثیفی هستین !
- نه دیگه... نباید بگی کثیف... الان باید یه دونه چَک ور میداشتی میزدی، دیششش !... فیسبوکتو خوندم... تازه جدا شدی... مام که چیز بدی نمیگیم... یه "ریلیشن شیپ پارتنرطوری مِلو" بد نیست !
آرایش غلیظ- حمید نعمت الله
- تنها کسی که سر راه توئه، خودتی !...
Black Swan | 2010 | Darren Aronofsky
- کيک خامهاي؟
+ علاقهاي به شيرينيجات ندارم، ممنون
- بابت کاري که کردم از دستم دلخور هستي؟
+ حقيقتش، داشتم به اون بيچارهاي فکر ميکردمش که شما طعمهي سگها کردينش "دارتانيان". ميخواستم بدونم اگر "دوما" الان اينجا بود چه واکنشي نشون ميداد!
-ببخشيد؟
+ الکساندر دوما "نويسندهي کتاب "سه تفنگدار"!
- بله البته، دکتر.
+ حدس زدم لابد شما طرفدار اين نويسنده هستين که اسم بردهتون رو از روي شخصيت اول رمانش انتخاب کردين...حالا اگه الکساندر دوما امروز اونجا بودش
ميخواستم بدونم چه واکنشي نشون ميداد؟
- شک دارين که اينکارو تائيد ميکرد؟
+ بله، فکر می کنم سخته که بگیم این کار شما رو تایید می کرد.
- فرانسوي دل نازکه ديگه...
+ولی "الکساندر دوما" سياهپوست هست!
Django Unchained (2012) - Quentin Tarantino
مخمل: با توام،تو... اسمت چی بود؟
نوک سیاه: امسِ این نوک طلا.
نوک طلا: اسم اینم نوک سیاه.
مخمل:خوب گوشاتونو وا کنین ببینین چی میگم. من چون شما رو خیلی دوست دارم اینو بهتون میگما! مواظب خودتون باشید! اصلا بهتره برین تو لونهتون و بیرون نیاین!
نوک طلا: چرا؟
مخمل: آخه چیزه، مادربزرگ رفته بیرون، این دور و ورا کسی هست که هرکی اونو ببینه ها! ... از ترس زهره ترک میشه!
نوک سیاه و نوک طلا: کی؟!
مخمل: اسمش چیزه... یه سر و دوگوش!
نوک سیاه و نوک طلا: یه سرو دو گوش؟!!
مخمل: فقط هم با جوجه ها کار داره!
خونه مادربزرگه - مرضیه برومند
- منشی: روزنامه رو دیدی ؟... کودک حافظ قرآن رفته توو کُما
+ دکتر: خودشو دیدم !
- دیدیش ؟!
+ توی بیمارستان توو بخش من بستریش کردن... بعدم صبحی بابائه به زور منو برداشت برد بالا سرش
- چش شده بود ؟
+ هیچی... از بس به این فشار اُوردن... بعدم نمیدونن توو هر کاری اُوردوز هست !
- مث اینکه فقط اون بچه اوردوز نکرده !
+ آره... یه کم دیشب زیاده روی کردم... الانم سرم داره میترکه... فنجون دیگه ای نداشتیم ؟
- تو روزی 8 ساعت داری منو میبینی... انگار نه انگار که روزی روزگاری ارتباطی بوده... حالا یه فنجون تجدید خاطره کرده ؟!
+ تو رو خدا بذار آخر وقت حرف بزنیم
- ما همه حرفامونو زدیم... بازم میزنیم...
خانه ای روی آب- بهمن فرمان آرا