مطلب ارسالی کاربران
داستان عشق های نافرجام ؛ اتلو و دزدمونا ، بارسلونا و کوتینیو
عشق واژهی عجیبی است. تنها واژهای است که برای آن هزاران تفسیر وجود دارد اما در نهایت حتی مخالفان این مفهوم به ناچار در برابر آن تعظیم خواهند کرد. حتی آنانکه میگویند این مفهوم ، خود برخاسته از مفهوم شهوت است. حتی آنان که میگویند برخاسته از فعالیتهای بیولوژیک بدن است. همه بالاخره به چیزی یا کسی عشق خواهد ورزید. میخواهد به دختری زیبا یا پسری جذاب باشد. میخواهد به حیوان خانگی باشد. و یا میخواهد به ثروت و اموال باشد. اما نوع دیگری از آن وجود دارد که اگر نگوییم بیش از اینها، به اندازهشان روح آدمی را در صورت عدم وقوع جریحه دار خواهند کرد. عشق نافرجام فیلیپه کوتینیو به پیراهن آبی و اناری ازآن دست عشق ها بود. وقتی در بحبوحهی اخبار انتقالش به نیوکمپ برای برزیل گل زد و گریه کرد،از هر قطره اشک او میشد دریایی از عشق جست. پسر باوقار برزیلی انگیزهی بسیاری برای مبدل شدن به یک ستارهی درخشان دیگر داشت. ستارهای که نور شعف و شادی را بر قلب هواداران آبی و اناری پوش نیوکمپ میتاباند. انگار همان فرشته ی نجاتی بود که می خواست با جادوی ساق هایش ، بالی باشد برای پرواز جام لیگ قهرمانان به سمت موزه ی باشگاه بارسلونا آنهم بعد از سه سال مشاهده ی بربام ایستادن رقیب دیرینه. شاید چندین سال بعد یکی از مضحکترین توقعات یا به تعبیری اشتباهات فنی، بازی گرفتن از این الماس برزیلی در پست وینگ چپ لقب بگیرد. انگار وقتی ستارهای در باشگاهی خاموش میشود ، همه انتظار درخشش ستارهی تازه برافروخته را خواهند داشت. انگار وقتی نیمار در قلب همه خاموش شد ، همه به کوتینیو به عنوان جایگزین او مینگریستند. حکایت کوتینیو و بارسلونا شد همان حکایت اتلو و دزدمونا! در دورانی که تعصب در بازیکنان امثال راکیتیچ و دمبله مرده ، بارسلونا دست به خودکشی میزند و به خاطر دانش پایین مربی خود ، بازیکنی را به فروش میرساند که در آینده عواقبش را خواهد دید. انگار نالایقانی امثال سرمربی،مدیریت و بازیکنانی نظیر دمبله و راکیتیچ ، ایاگوی قصهی ما هستند. تصویر کوتینیو در پیراهن یک دست قرمز بایرنی ها ، قلب هر هوادار بارسلونا را به درد می آورد. انگار برای آنها پیراهن لیورپول دژاوو میشود ، آنهم هنگامی که انتقال کوتینیو در تابستان به بارسلونا منتفی شد. بدون شک بایرن در استفاده از این پسر خوش تکنیک لایق تر از بارسلونا خواهدبود. و برای ما فقط حسرت میماند و حسرت! ای کاش اتلو به دزدمونا شک نمیکرد. ای کاش بارسلونا قدر بازیکنانش را میدانست. بارسلونا و والورده کوتینیو را کشتند ولی وقتی به اشتباهشان پی خواهند برد که سودی ندارد. اگر اتلو به مغهوم عشق باور داشت ، اگر به خاطر یک مشاورهی اشتباه ، این مفهوم زیبا را از صفحه زندگی خود پاک نمیکرد ، اگر والورده از کوتینیو به درستی بازی میگرفت. اگر همهی این احتمالات که اکنون فقط مانند رویایی زیر رگبار آتش میسوزند به وقوع میپیستند ، شاید الآن این دو داستان به عنوان دو قصهی زیبای عاشقانه، نقل زبان مردم بودند و با تعریف کردنشان حالشان خوب میشد. به عنوان هوادار همیشگی کوتینیو برای او آرزوی موفقیت خواهم کرد و شک ندارم که بایرن مونیخ اگر او را به اوج بازنگرداند، تقویت خواهد کرد. چه کسی فکرش را میکرد رویاپردازی هواداران بارسلونا هنگام پیوستن کوتینیو به این باشگاه دربارهی عناصر هجومیشان و موفقیت های احتمالی، به چنین پایانی تلخ برسد که پسر محبوبشان طی انتقالی قرضی و با بند خرید به باشگاهی دیگر برود؟ امیدوارم هرجا که هستی لبخندت به زیبایی شوت های کوتینیویی باشد. لبخندی به زیبایی لبخندت هنگام امضای قراردادت با بارسلونا. از طرف هوادار کوچکت...