بمیرید، بمیرید، در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید، همه روح پذیرید
بمیرید، بمیرید و از این مرگ مترسید
که از این خاک برآیید، سماوات بگیرید
بمیرید، بمیرید و از این نفس بِبُرید
که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید، پی حفره زندان
چو زندان بشکستید، همه شاه و امیرید
بمیرید، بمیرید به پیش شه زیبا
برِ شاه چو مردید، همه شاه و شهیرید
بمیرید، بمیرید و از این ابر برآیید
چو از این ابر برآیید، همه بدر منیرید
بمیرید بمیرید و از این مرگ مترسید
که از این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و از این نفس ببرید
که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید، پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید، بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید
بمیرید، بمیرید و از این ابر برآیید
چو از این ابر برآیید همه بدر منیرید
بمیرید، بمیرید و از این مرگ مترسید
و از این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید، بمیرید و از این نفس ببرید
که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید...