طرفداری- لیورپول، امروز (چهارشنبه) برای چهارمین بار در رقابتهای جام باشگاههای جهان شرکت میکند و شانس خود را برای بالا بردن این جام برای اولین بار در تاریخ خود امتحان میکند. لیورپول و مونتری مکزیک در نیمهنهایی مقابل یکدیگر قرار میگیرند و برنده آنها باید در فینال به مصاف فلامنگو برزیل برود. تیمی که در سال 1981 و اولین حضور قرمزها در جام باشگاههای جهان نیز مقابلشان قرار گرفت.
لیورپول 3 سال بعد نیز مقابل تیم آرژانتینی ایندیپندته و سانتوس از برزیل در سال 2005 شکست خورد. حالا به همین بهانه دیلی میل با 3 بازیکن لیورپول در زمان حضورشان در هر سه رقابت قبلی همراه شده تا مطالبی را بازگو کنند که کمتر دیده و شنیده شده است.
مارک لاورنسون | لیورپول 0-3 فلامنگو | تاریخ و مکان: 13 دسامبر 1981 در توکیو
از آن جام به خوبی یادم است که ما قرار نبود در آن شرکت کنیم. منظورم از ما نیز بازیکنان است. جر و بحث زیادی میان باشگاه بر سر پرداخت حقوقها بود. حضور در چنین جامی در قراردادهای ما ذکر نشده بود اما ناگهان ظاهر شد. به درخواستهای ما نیز به طور کامل رسیدگی نشده بود. سه شنبه شب در جام اتحادیه مقابل آرسنال قرار گرفتیم و پس از آن به فرودگاه هیثرو در لندن رفتیم. در آن زمان مشکلی برای پرواز بر حریم هوایی روسیه وجود داشت. مجبور شدیم برای رفتن به شرق ابتدا به غرب برویم و سپس از طریق یک لنگرگاه راه خود را ادامه دهیم.
درباره پرواز میتوان گفت همه چیز آرام بود. تد کروکر یکی از کارکنان اتحادیه فوتبال انگلیس بود که همراه ما برای سفر حضور داشت. وقتی در فرودگاه به او برخورد کردیم، همه او را به نام آقای کروکر میشناختند. پس از 9 ساعت پرواز تا لنگرگاه و نوشیدن چند نوشیدنی به نظر همه چیز خوب بود. خستگی ما پس از پرواز، وحشتناک بود. ما در برج توکیو بودیم. هیچکس نمیتوانست بخوابد و تعدادی از ما تا ساعت 4 بامداد به گلف بازی کردن مشغول بودند. هیچ راهِ آماده شدنی برای بازی نبود. ما فکر میکردیم بازی حالت تدارکاتی خواهد داشت اما فلامنگو که برای 10 روز در توکیو بود، نظر دیگری در این مورد داشت.
زمین خیلی خاکی بود اما میتوانستید هنر بازیکنان برزیلی را روی آن مشاهده کنید. زیکو کارهایی انجام داد که همه را شگفت زده کرد و با خود گفتیم که شکست خوردهایم. اوضاع هنگام بازگشت به خانه بدتر نیز شد. به دلیل بارش برف مجبور شدیم به جای هیثرو، در فرودگاه بیرمنگام توقف کنیم. هوا آنقدر بد بود که 5 ساعت طول کشید تا به لیورپول رسیدیم. حالا که به آن نگاه میکنیم، چیزی جز پشیمانی نیست. من جامهای زیادی به همراه لیورپول کسب کردم اما جام باشگاههای جهان نیز میتوانست چیز اضافه بر سازمانی در میان آنها باشد.
گری گیلسپی | لیورپول 0-1 ایندیپندته | تاریخ و مکان: 9 دسامبر 1984 در توکیو
برای من بازی در چنین مسابقهای افتخار بزرگی بود. مارک لاورنسون در پرواز به توکیو مصدوم شد. اوضاع همسترینگ او پس از 18 ساعت خستگی در پرواز چندان خوب نبود. او برای بازی در این دیدار تستهای آمادگی چون دویدن در شیب پارکینگ هتل را امتحان کرد. حقیقتا جام باشگاههای جهان در لیست چیزهایی که میخواستیم کسب کنیم، اولویت بزرگی نبود. اوضاع سختی در لیگ داشتیم و تمرکز بر روی پیروزی در آنجا بود. به دنبال چهارمین جام متوالی خود بودیم. اما باید در این راه ایندیپندته را شکست میدادیم. خیلی زود جا ماندم و آنها با یک ارسال دروازه ما را باز کردند.
ما تیم بهتر بودیم اما باید آنها را برای کاری که کردند، تحسین کرد. بازی را جدی گرفتند و چند بازیکن خیلی خوب نیز داشتند. بازیکنی مانند جرج بوروچاگا که 18 ماه بعد به همراه آرژانتین فاتح جام جهانی نیز شد. سفر ما به توکیو نیز وابسته به خیلی مسائل شد. از جمله آنها میتوان یک صرفه جویی اقتصادی را نام برد که باز هم لنگرگاه را رو به روی ما قرار داد. چیزی که سفر را خاطره انگیز کرد، ملاقات با راد استوارت ( خواننده راک بریتانیایی) در هنگام بازگشت به خانه بود. هنوز عکسهایش را دارم.
کنی دالگلیش او را میشناخت و تمام بازیکنان اسکاتلندی ترکیب را برای صرف نوشیدنی با او دعوت کرد. 6 اسکاتلندی در ترکیب ما بود و تا جایی که همتیمیهایم را به یاد میآورم، بعضی از آنها به خود لقب اسکاتلندی افتخاری دادند و فرصت نوشیدن یک نوشیدنی را به همراه استوارت از دست ندادند.
پتر کراوچ | لیورپول 0-1 سائوپائولو | تاریخ و مکان: 18 دسامبر 2005 در یوکوهاما
تنها 4 ماه بود که در باشگاه حضور داشتم و شرکت در این رقابتها برایم مسئله بزرگی محسوب میشد. آماده شدن برای این رقابت چیز سادهای نبود. روند فوقالعادهای را در خانه داشتیم و برای 10 بازی متوالی کلین شیت کرده بودیم. من نیز به تازگی اولین گلم را برای لیورپول به ثمر رسانده بودم و پر از اعتماد به نفس بودم.
وقتی به ژاپن رسیدیم، به نظر سازگاری با آن غیرممکن بود. برای چند شب اول با استیو فینان هم اتاقی بودم و تا ساعت 3 بامداد مشغول بازی سوپر ماریو کارت بودیم. خستگی از پرواز جلوی دو بار گلزنی من در نیمه نهایی مقابل تیم کاستاریکایی یعنی دپورتیوو ساپریسا را نگرفت. مردم ژاپن بسیار با ما به احترام رفتار میکردند. به یاد میآوردم که صبح یکی از روزها به صورت گروهی حرکت میکردیم و یک جمعیت 500 نفره به دنبال ما راه افتاده بودند.
در خانه معمولا وقتی چنین جمعیتی در کار باشد، با ازدحام مواجه میشویم اما ژاپنیها تا وقتی از آنها نخواستیم به ما ملحق نشدند. واقعا فوقالعاده بودند. مسابقه مقابل سانتوس یکی از ناامیدکنندهترین بازیهایی بود که در لباسِ لیورپول تجربه کردم. ما 2 بار تیرک دروازه را به لرزه در آوردیم و 2 گل آفساید ما نیز پذیرفته نشد. به عنوان تیم بهتر و مخصوصا در نیمه دوم، باید بازی را میبردیم اما این اتفاق نیفتاد. برای من وقتی چیزها بدتر شد که تنها در 5 دقیقه پایانی به کار گرفته شدم. پس از آن برای نوشیدن یک نوشیدنی به بار کارائوکه رفتیم. من، پپه رینا، جیمی کرگر، استیون جرارد، ژابی آلونسو و دیدی هامان سرودهای لیورپول را به همراه جمعیت میخواندیم.
هیچ خبری از دوربین، گوشی یا این گونه مشکلات نبود. تنها همه اوقات خوشی را در آن جا داشتند. وقتی به هم نزدیکتر شدیم، نقطه جالب ماجرا شروع شد. برای بازگشت، تنها یک تاکسی گیرمان آمد و اگر بخواهم با شما صادق باشم، من وسط ناکجاآباد چنین چیزی را اصلا از دست نمیدهم. جایی در تاکسی نبود و دیدی سعی کرد روی سقف بنشیند و آنجا بود که به پلیس زنگ زده شد. هامان و کرگر در تمام خیابان توسط پلیس تعقیب شدند و به نظرم آنها هامان را تسلیم پلیس کردند چون او سریعترین فرد برای فرار از این قائله نبود. او صبح روز بعد به هتل ما آمد و هنوز لباس ورزشیاش را به تن داشت. بدون هیچ حرفی برای صبحانه به ما ملحق شد.
سفری خاطرهانگیز داشتیم و البته حسرتهایی را نیز برایم داشت. میتوانم درک کنم که مارک و گری چه حس ناامیدی در رابطه با عدم کسب جام داشتند و برای من نیز همین گونه بود. خیلی خوب میشد اگر مدال قهرمانی را به دست میآوردیم اما امیدوارم ترکیب فعلی لیورپول به آن دست پیدا کند.