مطلب ارسالی کاربران
آهنگ آدمک صادق
آدمک سلام کجای قصه ای آهنم الان دو راهه زندگیم
از وقتی رفتی من دارم لا فیلترا می خوابم الحق که سختی مشتی من یخورده بی اراده ام
یه بی اراده اما سزامو دادم
منم یه نخ سیگار باعادتهای قدیم ندیم چشمم به دردیوار تو عالمهای عجیب غریب
دلم گرفته بازاز آدمای سگ مضیر قلم می رقصه باز رو کاغذ های خط خطی
خب حاجی زندگی همینه گذشته ها گذشتو رفت بالایی کریمه
امروزت باشه فرداها خمیره ببین کور بشه دوتا چشمی که نبینه
شیشه باز شکسترو دست چیکه چیکه خون رو فرش
ریملو سیاهی اشک من بی دل بی فکر و لش
نه من بدم نه تونه جو زدم نه خل
نه خالی ام نه پررو مغز من ندو
این جا شهر وحشی هاست باخت ها مال مشتی هاست
بکش تو حبس کن چرک تو تو هضم کن
از این قبیله برو هارو دریده بدو
حق خودتو پس بگیر دنیاتو تو پس بگیر
پشت من مالید به خاک خوش به حال زنده ها
مرده ام رو این حساب له شدم توهم بساب
نزار که درد برسه به استخون خورد بشه نزار که یه شمع کوچولو تومسیرت نوربشه
نخواه که مرد بشی قهرمان شی طرد بشی نزار که خسته شی ازهدفت سرد بشی
بلند شو رو دو پات بپر تو با دو بال بکش اون بادوبان خدات که باد و داد
ازتو حرکت ازاون برکت دستت پرچم سمت مقصد
من که غرقم تو خودم روحمو هی میجوام
مه گرفته اتاقمو گل گرفته دو بالمو
خدایی حیفه وقت نشی تو عین من
پرکه شدی داد بزن جیغ بکش جیگر این دنیارو به سیخ بکش
سنگ گنده بردار پرت کن سمت فردات
خنده کن به دردات زنده شو لا اموات
نه مثله من یه مرده