اختصاصی طرفداری - آن روزی که کارلوس کی روش بعد از ناکامی در جام ملت های آسیا 2019 ایران را ترک کرد، همه و همه منتظر اتفاقی جدید در فوتبال کشور بودیم. اتفاقی نو، ایده های جدید و حرکت از سمت ثبات دوران کارلوس کی روش به سوی قدرت اول آسیا شدن و پیشرفت در سطح جهانی اما زهی خیال باطل!
در فوتبال ما اوضاع همیشه به شکلی پیش می رود که دلتنگ آدم قبلی می شویم. آدمی که جدید می آید و بر مسند کار می نشیند، طوری کار می کند و عملکردی بر جای می گذارد که همه می گویند خدا پدر قبلی را بیامرزد.
به همین خاطر است که به بازگشت مهدی تاج راضی می شویم. عملکرد شهاب عزیزی خادم و فدراسیون موقت میرشاد ماجدی را ببینید، طوری رفتار کردند که همان منتقدان مهدی تاج بگویند صد رحمت به او!
درخصوص کارلوس کی روش هم همین اتفاق افتاد. کارلوس کی روش طی اولین دوره حضورش در فوتبال ایران پس از حدود یک سال نتایج سینوسی توانست ایران را به یک ثبات نسبی برساند. ثباتی نسبی که همان زمان هم نقدهای تاکتیکی زیادی به او وارد می شد. در هرحال آمار را که ببینیم او توانست نتایج خوبی بگیرد اما افتخاری برای فوتبال ایران ثبت نکرد. البته که بسیاری از منتقدان و کارشناسان فرصت زیادی که به کی روش داده شد و سبک فوتبال نه چندان جذاب او را عامل ثبات نسبی همان زمان می دانستند. کی روش رکورد دار حضور روی نیمکت تیم ملی ایران به عنوان سرمربی است. جالب است بدانید در جام جهانی 2022 نیز هیچ سرمربی ای به اندازه کی روش سابقه حضور در یک تیم را نداشت اما شاهد بودیم که سرمربی مراکش با کمتر از سه ماه حضور در این تیم موفق به حضور در جمع 8 تیم پایانی جام می شود اما کی روش بعد از این همه سال تجربه در ایران نمی پذیرد که ما باید صعود می کردیم و حتی عذرخواهی هم نمی کند.
بگذریم، زمانی که کارلوس کی روش رفت، انتظار اتفاقی تازه در فوتبال مان داشتیم. آمدن یک سرمربی که تیم را از آن ثبات نسبی به افتخار آفرینی برساند. با انتخاب ها و تصمیمات اشتباه نیمکت تیم ملی به مارک ویلموتس رسید. سرمربی ای که با نسل طلایی بلژیک به جایی نرسید. بماند که عده ای سرمست از سراب فوتبال هجومی مدح ویلموتس می گفتند و کی روش را می کوبیدند. گذشت، ویلموتس جیب فدراسیون را تا جایی که می توانست زد و تیم ملی را در معرض یک فاجعه بزرگ قرار داد. فاجعه ای که با رفتن او و شوکی که به تیم ملی وارد شد، پشت سر گذاشته شد.
بعد از ویلموتس و مطرح شدن نام هایی بزرگ، درست مثل همان اتفاقی که بعد از رفتن کی روش شاهدش بودیم، نیمکت تیم ملی به دراگان اسکوچیچ رسید. سرمربی سابق نفت آبادان و خونه به خونه بابل که به زعم خیلی ها فداکاری کرده و نیمکت تیم ملی را پذیرفته است!
در پاسخ به این فداکاری، بد نیست به صحبت های اردلان آشتیانی در برنامه جهانی شو نگاهی بیاندازیم:
می بینم که اسکوچیچ واقعا یک بت شده است در کشور ما، واقعا نمی دانم چه بگویم! می گویند اسکوچیچ فداکاری کرد و تیم ملی را تحویل گرفت. او از نفت آبادانی آمد که از استقلال 5 گل خورده بود، از بایرن مونیخ که نیامده بود!
اردلان آشتیانی در بخش دیگری از صحبتش گفت که مثلا الان به من بگویند فیورنتینا در معرض سقوط است و تو بیا این تیم را تحویل بگیر، اگر بپذیرم یعنی فداکاری کرده ام؟ معلوم است که این پیشنهاد را قبول می کنم.
اسکوچیچ چندین ماه سرمربی تیم ملی ایران بود. در طول این ماه ها در فضای فوتبال و رسانه ای انتقادات زیادی نسبت به او مطرح شد. حتی او متهم به ارائه لیست پکیجی تیم ملی و ارتباط با دلال ها هم شد. مربی ای که برخی کارشناسان می گویند حتی توانایی کار با دستگاه های آنالیز بازیکنان و فوتبال را نداشت. با این حال تیم ملی با اسکوچیچ به لطف قرار گرفتن در گروه آسان و شرایط بد آماده سازی دیگر تیم ها در دوران پاندمی کرونا، توانست به سادگی به جام جهانی برسد. با این حال او نتوانست کره را شکست دهد و در بازی دوستانه با الجزایر هم حرفی برای گفتن نداشت.
به این دور باطل نگاه کنید؛ کی روش رفت و ویلموتس آورد، در روزهای اول بسیاری به به چه چه کردند و کی روش را کوبیدند. بعد گفتند خدا پدر کی روش را بیامرزد که حداقل با او راحت به جام جهانی می رفتیم. اسکوچیچ آمد، دوباره روزهای اول به به چه چه و بعد که اخبار اوضاع اسفناک اردوی تیم ملی و اتهامات درخصوص لیست تیم ملی منتشر شد، همه گفتند باز کی روش حداقل تیمش نظم داشت، حالا دو تا بازیکنی که نباید را دعوت می کرد، حداقل از لیست پکیجی که بهتر است. دوباره کارلوس کی روش را برگرداندند و حالا اسکوچیچ شده آدم محبوب بخشی از جامعه ایران.
جالب اینجا که در این دور باطل همواره برخی مجریان تلویزیونی و برخی خبرنگاران موافق نفر جدید هستند و مخالف نفر قبلی، تا زمانی که جو برگردد و شروع به کوبیدن نفر جدید کنند.
واقعا کار ما از انتخاب میان بد و بدتر گذشته است و به انتخاب میان بد و بدترین رسیده ایم. به اندازه ای دیر تصمیم می گیریم و اشتباه تصمیم می گیریم که از بی چاره بودن سراغ آدم اشتباه می رویم. به اندازه ای برکناری اسکوچیچ را طول دادیم که دیگر دو انتخاب بیشتر نداشتیم، یا مربی داخلی، یا کارلوس کی روش!
البته که تقصیر فقط متوجه فدراسیون فوتبال نیست، در همان روزی که تاج به عنوان ریاست فدراسیون فوتبال انتخاب شد، بسیاری خبرنگاران از او و نواب ریاست فدراسیون پرسیدند چه زمانی کی روش را می آورید؟ همزمان بخشی از جامعه نیز فشارش برای بازگرداندن کارلوس کی روش بود.
استدلال آوردن کارلوس کی روش این بود که او تیم ملی و بازیکنان را می شناسد و می تواند در این گروه آسان جام جهانی نتیجه بگیرد. حاصل کار چه بود؟ کی روش بعد از شکست شش گله از انگلیس گفت که این بازی حکم دیدار تدارکاتی را برای ما داشت. اگر جام جهانی بازی تدارکاتی بود یک مربی ایرانی یا خارجی را با بازیکنان جوان به جام جهانی می فرستادیم تا کسب تجربه کنند برای جام ملت های آسیا و جام جهانی بعدی، نه اینکه پیرترین تیم جام را به زمین بفرستیم برای یک دیدار تدارکاتی در بازی اول جام جهانی مقابل انگلیس و رقم خوردن سنگین ترین شکست تاریخ فوتبال ایران در جام جهانی.
طرفداری همان زمان گفت وقتی هنوز فرصت وجود دارد، مربی بهتر و بزرگ تری انتخاب کنید. طرفداری همان اندازه که با ماندن اسکوچیچ مخالف بود، با آمدن کارلوس کی روش نیز مخالفت داشت اما به قدری کی روش، کی روش کردند و همه از کی روش گفتند که گویی او تنها منجی فوتبال ایران است و با او قله های فوتبال جهان را فتح خواهیم کرد. نتیجه چه شد؟ کارلوس کی روش دوباره گفت به باخت افتخار کنید. همزمان مربی ژاپن با وجود پیروزی بر دو قهرمان سابق جهان (آلمان و اسپانیا) و راهیابی به مرحله یک هشتم، بعد از شکست در ضربات پنالتی مقابل کرواسی از هواداران ژاپن عذرخواهی کرد و پائولو بنتو هم که پرتغال را شکست داده بود و در یک هشتم به برزیل باخت، استعفا کرد.
سردبیر رسانه طرفداری در روزهایی که موج برکناری دراگان اسکوچیچ اوج گرفته بود، در گفتگو با یک برنامه ورزشی رادیو تاکید کرد؛ «دراگان اسکوچیچ خط قرمزها را رد کرده و دیگر صلاحیت نشستن روی نیمکت تیم ملی را ندارد و هرچند در این مقطع تنها کسی که به دلیل شناخت از تیم ملی می تواند گزینه جانشینی اسکوچیچ باشد، کی روش است اما راه نجات فوتبال ایران بازگشت به آغوش کارلوس کی روش نیست. کارلوس کی روش با بسیاری از بزرگان فوتبال ایران زاویه دارد و نمی تواند در این مقطع، وفاق ملی ایجاد کند.» همین موضع بارها در نوشته های رسانه طرفداری تکرار و تاکید شد و از مسئولان فدراسیون فوتبال خواستیم جام ملتهای آسیا را هدف قرار بدهند و سراغ یک مربی بزرگ و مولف بروند.
همین حالا 14 ماه تا آغاز جام ملت های آسیا زمان باقی است. 14 ماه زمان خوبی برای آمدن سرمربی جدید، ساختن نسل جدید و فرستادن یک تیم قوی و منسجم به جام ملت های آسیا است. باید این فرصت را مغتنم شمرد اما متاسفانه و احتمالا بار دیگر شاهد انتخاب اشتباه خواهیم بود. تجربه می گوید بار دیگر به انتخاب میان بد و بدتر و شاید حتی افتضاح و افتضاح تر برسیم. امیدواریم این بار طوری نشود که بگوییم خدا پدر قبلی را بیامرزد!