ادین ترزیچ با دل شکستگی حاصله از پایان تلخ فصل قبل، این بار با مهرههایی جدید به میدان میآید. با این حال، ادین ترزیچ باید به خوبی با فقدان خروجیها، اللخصوص جود بلینگام، کنار بیاید و آمادهی یک فصل بهتر شود. |
دورتموند در فصل ۲۰۲۳-۲۰۲۲ و در یک پایان دراماتیک، نتوانست که به مانند سال ۲۰۱۲ به عنوان قهرمانی بوندسلیگا دست یابد. با وجود دو امتیاز اختلاف با بایرنمونیخ در روز آخر، تساوی خانگی ۲-۲ مقابل ماینتس به همراه پیروزی لحظه آخری قهرمانان (بایرنمونیخ)، موجب شد تا آنها به خاطر تفاضل گل قهرمانی در بالاترین سطح فوتبال آلمان را از دست بدهند.
آنها مدتی در - غم - این شکست غرق شدند اما حالا ادین ترزیچ متعقد است که این ناکامی می تواند مشوق بزرگی برای بازیکنان تیم در فصل ۲۰۲۴-۲۰۲۳، در مایسترشاله و بازی خانگی مقابل کلن در روز شنبه باشد.
نکته: مصاحبه قبل از اولین بازی دورتموند در بوندسلیگا انجام شده است.
فصل پیش اتفاقات زیادی افتاد. آیا فرصت داشتید که این اتفاقات را هضم کنید؟
بله، قطعاً در ۱۲ ماه اخیر اتفاقات زیادی رخ داده است؛ اتفاقاتی که اکثراً مثبت بودند. البته، چند لحظهی چالش برانگیز هم داشتیم ولی مجموعاً، من اعتقاد دارم که پیشرفت خوبی داشتهایم. ما به عنوان یک تیم رشد داشتهایم؛ به خصوص در نیم فصل دوم. طبیعتاً از این رشد راضی هستیم. متاسفانه، این - رشد - پایان خوشایندی نداشت. اما اکنون، وقتی به تصویر کلی - فصل قبل - نگاه میکنیم، اینکه از کجا آمدهایم و مسائلی که تابستان گذشته با آنها دست و پنجه نرم کردیم که منظورم فقط بیماری و مشکلات بازیکنانمان (اشاره به بیماری سرطان سباستین هالر، بازیکن دورتموند) نیست. ولی همچنان نقل و انتقالاتی بود که باید انجام میدادیم. این یک حقیقت است که یک بازسازی - در ترکیب تیم - رخ داد. درباره ی آن (بازسازی تیم)، باید بگویم که حتی سریعتر از چیزی که انتظار داشتیم، رخ داد.
آیا احساس کردی که بعد از پایان - فصل قبل - به استراحت نیاز داری؟
بله، مطمئناً. یکی از چیزهایی که امسال مشاهده کردم، چند تار موی خاکستری بود. این - اتفاق - بسیار احساساتم را برانگیخت؛ مخصوصاً در پایان فصل. من باور دارم که بعد از هر فصل باید زمانی را صرف بازسازی - خود - کرد و همچنین زمانی را برای تامل و اندیشیدن کنار گذاشت. فکر می کنم که - انجام - این کار همیشه مهم و ضروری است. امسال بسیار ویژه بود. برگزاری جام جهانی در زمستان که یک وقفهی طولانی - در برگزاری بازی ها - ایجاد کرد. و البته، وقتی پایان کار انقدر دراماتیک و احساسی می شود، شما مایل می شوید فوتبال را برای مدتی کنار بگذارید.
چقدر طول کشید تا باز هم مشتاق شروع - مسابقات - فوتبال باشی؟
باید اعتراف کنم که کمی طول کشید. این طور نبود که در آخرین روز مسابقات فصل پیش همه چیز تمام بشود (و من علاقهی خود به فوتبال را از دست بدهم). هنوز چیزهای مهمی وجود داشت که باید به آنها توجه میکردم. ابتدا، خداحافظی با بچههایی که ما - و باشگاه را - ترک می کردند. سپس، آیندهنگری و برنامهریزی برای فصل بعد. در روز های نخست و حتی حالا، تصمیمات حیاتی در دورتموند گرفتهایم. بعدا متوجه شدیم که شاید بد نباشد مدتی از باشگاه دور باشیم. به همین دلیل، چند شبانهروز طول کشید تا چیزهایی را پردازش و بررسی کنیم. با این حال، وقت گذراندن با عزیزانتان به شما کمک میکند تا به طرز موثر و سریعی از افکار کاری دور شوید و آرامش پیدا کنید؛ به خصوص در تعطیلات و وقتی با خانواده هستید.
بعد از آن مسابقه، توانستی تصاویر آخرین بازی فصلتان را تماشا کنی؟
بله، اما هنوز هم دیدن تصاویر آن بازی برایم سخت است؛ به خصوص تصاویر بعد از بازی. تصاویر ضبط شدهای از اینکه چگونه همهی ما آن - اتفاقات - را با هم تجربه کردیم؛ در کنار یکدیگر. من اغلب با تصاویر آن - بازی - روبهرو میشوم. عکس عجیبی هم از من وجود دارد که من روبهروی جایگاه جنوبی حضور دارم و من احتمالاً آنجا چهرهام حالت دوستانه و محبتآمیزی نداشت. این تصاویر...خب، آنها حالا بخشی از ما هستند؛ بخشی از وجود و تاریخ ما و البته بخشی از کارنامهی من به عنوان سرمربی. ما بابت آنها شرمنده نیستیم. آنها فقط بخشی از ماجراجوییهای ما برای کسب موفقیت حداکثری (قهرمانی) در بوندسلیگا است که متاسفانه حالا بیشتر طول خواهد کشید. اما آنها بخشی از ماجراجویی ما هستند و به ما کمک خواهند کرد تا بهتر شویم و به خوبی رشد کنیم.
چه امیدی به تیم - خودتان - برای فصل پیشروی داری؟
همهی ما آرزوی موفقیت حداکثری (کسب عنوان قهرمانی) و آسودگی حاصل از آن را در بوندسلیگا، جام DFB و لیگ قهرمانان را همراه با کسب پیروزیها و افتخارات مختلف داریم. اما همهچیز دربارهی نحوهی برخورد با شکستها است. همانطور که در فصل گذشته نشان دادهایم، از شکست ها یاد میگیریم و رشد میکنیم. مطمئناً ما اولین تیمی نیستیم که چنین اتفاقی (از دست دادن قهرمانی) برایش رخ داده است و آخرین هم نخواهیم بود. با این حال، ما میخواهیم تیمی باشیم که از چنین تجربیاتی درس میگیرد و انگیزه پیدا میکند، تا بتوانیم روزی حتی بیشتر از برخی مواقع خاص (قهرمانی) لذت ببریم. و روزی که ما امیدوار هستیم که در صدر بمانیم، برایمان بسیار شیرین خواهد بود؛ اما هنوز باید راه زیادی را برای رسیدن به آن نقطه طی کنیم.
اگر به فصل - گذشته - نگاه کنید، کارمان را بسیار پر فراز و نشیب شروع کردیم و شروع سختی داشتیم و تقریباً به پایینترین سطح - کیفی - خود رسیده بودیم اما نشان دادیم که حتی زمانی که همه چیز سخت می شود، ما می توانیم در سختی ها قدرتمند ظاهر شویم، رشد مثبتی داشته باشیم و در مسیر درست حرکت کنیم. ما این را در طول یک فصل فهمیدیم. حالا، صحبت دربارهی اثبات این است که حتی بعد از احساس سرخوردگی - مانند - آخرین مسابقهمان، میتوانیم از لحظات دشوار با ذهنیت مثبت بیرون بیاییم و قویتر شویم. چیزی که ما را - در این راه - مطمئنتر میکند، این است که متوجه شدهایم در این راه تنها نیستیم و در مواردی با بسیاری از مردم اشتراک داریم. این به خودی خود ما را تحریک کرده است و ما اکنون انگیزهای مضاعف برای بهتر شدن داریم.
آیا واژهی مسئولیت معنای زیادی برای تو دارد؟
بله، زیرا من با مردم کار میکنم و ما به عنوان یک گروه فعالیت میکنیم. من فقط می خواهم همهی ما مسئولیت هر کاری را که انجام میدهیم، بر عهده بگیریم. اما مسئولیت اصلی ما "هر روز بهتر شدن" است. زمانی که همه احساس مسئولیت می کنند که استعداد و پتانسیل خود را به حداکثر برسانند، آن موقع است که ما به عنوان یک گروه میتوانیم هر روز پیشرفت کنیم. زمانی که همهی ما به عنوان یک گروه موفق می شویم که در قبال گلزنی و انجام هر آنچه برای آن لازم است، احساس مسئولیت کنیم و همچنین باید نسبت به جلوگیری از گلزنی حریف احساس مسئولیت کنیم؛ چرا که آنگاه موفق خواهیم بود.
چه ویژگیهایی وجود کاپیتان را در یک تیم ضروری میکند؟
کاپیتان در اصل چهره تیم در زمین و در خارج از زمین است. وقتی وارد زمین می شویم و وقتی از رختکن خارج می شویم، او نماینده تیم است.
ابتدا، ما با تصمیم مارکو رویس - برای کاپیتانی - متوجه شدیم که کاپیتان بودن به چه معناست؛ کسی که در سالهای گذشته کارش را بسیار خوب انجام داد. اما بعد، تصمیم گرفت که به شخص دیگری این فرصت (کاپیتانی) را بدهد تا آن فرد در آن نقش باشد و مسئولیت بیشتری را بر عهده بگیرد. حالا، امره [جان] کاپیتان ما است؛ این بدین معناست که وی بازوبند - کاپیتانی - به بازو خواهد بست. او همچنین به طور همزمان رهبر گروهی به نام شورای تیمی (به انگلیسی: Team Council) باشگاه است؛ گروهی که چند سالی است که تاسیس شده است، اعضایش تجربیات زیادی دارند و در زمینههای مختلف فعالیت دارند. وظیفهی آنها این است که از ما مربیان باشگاه در هدایت - تیم - حمایت کنند و گاهی اوقات تیم را به سمت و سوی خاصی سوق دهند. این گروه همیشه پرورش مییابد و ما تابستان سال پیش پذیرای چند عضو دیگر هم بودیم. من همیشه دوست دارم که آنها را "همکارهای کوچک" خود صدا کنم. ما میخواهیم آنها را راهنمایی کنیم تا مسئولیت بیشتری - در باشگاه - بر عهده بگیرند و برای مراحل بعدی - خود در دنیای فوتبال - آماده شوند. با این وجود، من همیشه بر اعتقادم مبنی بر اینکه هر فردی باید هر مسئولیتی را بردوش بگیرد، پایبند میمانم. با این حال، اکنون امره چهرهی جدیدی به عنوان کاپیتان تیم ما در زمین دارد و - تیم را - رهبری میکند. این - موضوع - برای من بسیار مهم است. من به بچهها گفتهام که صرف نظر از مثبت یا منفی بودن هدف یا جهتی که تعیین میکنم؛ من انتظار دارم که رهبران تیم اولین کسانی باشند که پا پیش میگذراند. امره از این لحاظ در سال های گذشته بسیار حیاتی بوده است. به همین دلیل، برای ما یک حرکت منطقی بود که او فصل جدید را به عنوان کاپیتان شروع کند.
چه چیزی باعث میشود که "فلیکس انمچا" ورودی خوبی تلقی شود؟
فلیکس بازیکن فوق العاده با استعدادی است؛ کسی که ویژگیهای شکوهمندش را به تیم اضافه می کند. او در پست خود فوق العاده فیزیکی بازی می کند و سرمایهای ارزشمند برای ما است. او قد بلند است و در ضربات سر ماهر است. وقتی به تیم ما نگاه میکنید، به خصوص در خط حمله، ما بازیکنان زیادی با قد بیش از ۱۸۰ سانتیمتر نداریم. این باعث شده است که برای تعیین نقش بازیکنان در ضربات آزاد (به انگلیسی: set-piece) کمی به مشکل بخوریم. از این جنبه، فلیکس قطعا برای تیم ما ارزنده خواهد بود. چیزی که شاید دربارهی او کمی نادیده گرفته میشود اما مایهی خوشحالی ما است، تکنیک اوست. علیرغم قد و شرایط فیزیکی او، وی مهارت های فنی (تکنیکی) عالی دارد. فلیکس توانایی سرعت بخشیدن به بازی را با گامهای بلند، دریبلهای زیبا و پاسهای عالیاش دارد. علاوه بر اینها، ما معتقدیم که غریزهی گلزنی خوبی دارد. او هنوز باید کمی روی این بخش (گلزنی) کار کند. ما هم سعی خواهیم کرد تا او را در شرایطی قرار دهیم تا از نقاط قوتش استفاده کند؛ ولی ما به انمچا امید زیادی داریم. نکتهی مهم دربارهی او این است که همه نمی دانند که واقعا چقدر خوب است و حداکثر پتانسیل (ظرفیت) او چه مقدار است. ما ظرفیت باورنکردنی را در وی میبینیم و میدانیم که فلیکس انمچا به سرعت عملکرد تیم ما را ارتقا خواهد داد.
آیا بر جذب بازیکنان مختلفی چون "مارسل زابیتسر" تاکید داشتهای؟
بله. این یک زاویهی دید نسبت به آن است. اگر صادق باشیم، یکی از 15 الی 20 باشگاه برتر اروپا هستیم؛ این برای من خیلی مهم است. اما با این حال، بازار نقل و انتقالات برای ما بسیار چالش برانگیز است. شاید از نظر مخارج - حتی - در میان ۲۰ نفر برتر هم نباشیم. من فقط معتقدم که در طول سال های گذشته ما در بسیاری از جنبه ها کاملا مشابه یکدیگر شدهایم. بسیاری از بازیکنانها نقاط قوت و ضعف مشابهی داشتند. اکنون، همانطور که میخواهیم تیم را بازسازی کنیم، میخواهیم مطمئن شویم که در زمینههای مختلف زیادی به هم شبیه هم نباشیم. با نگاهی به ورودیها و خروجیهایی که در سال های گذشته داشتهایم، میتوانید مسیری که ما میخواهیم در آن قدم بگذاریم را ببینید. اگر مثلا فلیکس [انمچا] را با مارسل [زابیتسر] مقایسه کنید، میبینید که در برخی جنبهها مشابه یکدیگر هستند. با این حال، آنها با تکیه بر تواناییهای خود شخصیت متفاوت و به خصوصی دارند. هردوی آنها تجربهی بازی در بوندسلیگا را دارند. مارسل کسی است که نیاز نیست به او بگوییم برای دریافت ریواند ها هشیار باشد یا در برنامهی پرس-شکن ما حضور پیدا کند. (سیستم پرس شکن: برنامهی یک تیم برای شکستن پرس حریف و انتقال توپ به جلو که در نهایت به ساخت موقعیت منجر میشود)
انگیزه و عطش برای به دست آوردن توپ در ذات او نهادینه شده است. علاوه بر اینها، او هم در داخل محوطه جریمهی حریف و هم از راه دور (خارج محوطه) با شوتهای عالیاش، یک تهدید بزرگ محسوب میشود. او در ضربات آزاد بسیار ماهر است و وی هم اکنون کاپیتان تیم ملی اتریش است. قبلا نیز در لایپزیش سالهای زیادی کاپیتان بوده است. بنابراین، وقتی میبینیم که فلیکس چه پتانسیلهایی را به تیم اضافه میکند و سپس آنچه مارسل در این سطح (بوندسلیگا) در سالهای اخیر نشان داده است را در نظر میگیریم، من ایمان پیدا میکنم که ما به خوبی خودمان را تقویت کردهایم.
با وجود این همه وظیفه، میتوانی به خوبی از هدایت باشگاهی به این بزرگی لذت ببری؟
این کاملا مشخص است که برای من برقراری ارتباط با بورسیا دورتموند بسیار حیاتی است. حضور به عنوان سرمربی که البته بسیار خارق العاده است، چیزی است که چند سال افراد معدودی من را در آن - جایگاه - تصور میکردند.
با این حال، من به کلمه ای که قبلاً به آن اشاره کردید، یعنی "مسئولیت"، پایبند می مانم؛ این چیزی است که احساس می کنم. مسئولیت من دستیابی به موفقیتهای ورزشی، پیشرفت کردن - همراه با بازیکنان - به عنوان یک گروه و تلاش برای ارتقای سطح بازیکنان است. این مسئولیت بر دوش من است. این به خصوص در طول فصل، زمان کمی باقی میگذارد تا یک گوشه بروید و بگویید: "خب، من از این که اینجا هستم لذت میبرم."
وظایف - من - در عین سادگی، بسیار گسترده و متنوع هستند. پس، من همراه با کادر فنی - تیم - تمام تلاش خود را میکنم که به بازیکنان کمک کنم تا به بهترینها دست یابیم.
آیا آنچه رخ داده است (ارجاع به از دست قهرمانی در فصل قبل)، می تواند موجب پیشرفت تیم شما شود؟ و به عنوان یک سرمربی، آیا برای شخصِ تو نیز می تواند مایهی پیشرفت باشد؟
بله. همیشه پاسخ دادن به سوالات فرعی برای من دشوار است؛ به خصوص وقتی آن را تجربه نکردهایم. من باور دارم آنچه ما در فصل گذشته تجربه کردیم، می تواند ما را به اندازهی سه سال - از لحاظ ذهنی - بالغتر کند. به عنوان یک تیم، همهی ما رشد کردیم؛ شخص بازیکنان و حتی ما مربیان، به خوبی رشد کردیم. ما از آن - اتفاق - چیزهای زیادی یاد گرفتیم. احتمالاً روزی به کل آن روز متفاوتتر از آنچه الان نگاه میکنیم، نگاه خواهیم کرد. اما همیشه صرف کردن حداکثر تلاش برای پیروزی، بزرگترین موفقیت است.
بوندسلیگا به زودی آغاز میشود؛ آیا هیجان زده هستید؟ پس از آن (اولین بازی)، شما با بوخوم بازی دارید. آیا این - بازی - برای شما خاص است؟
بله. حقیقتاً فصل برای ما قبلاً شروع شده است. (بازی های DFB Cup) ما میخواهیم در بوندسلیگا موفق باشیم و اولین بازی بوندسلیگایی ما مقابل کلن برایمان بسیار مهم است. بوخوم به این معروف است که در سالهای اخیر ما را به دردسر انداخته است؛ به خصوص وقتی در ورزشگاه خود بازی میکنند. اما ما خوشحال هستیم که بالاخره - بوندسلیگا - شروع شد. ما مشتاقانه منتظر شروع بوندسلیگا هستیم تا در حضور ۸۱۳۶۵ نفر در سینگال ایدونا پارک، به زمین برویم. و سپس یک هفته بعد، دربی کوچکی را مقابل بوخوم خواهیم داشت. ما اهداف بزرگی را برای خود تعیین کردهایم. شاید این طور به نظر برسد که قرار است از نو شروع کنیم؛ اما این طور نیست. ما فصل گذشته کارهایی را شروع کردیم؛ به خصوص در سال جاری، سال ۲۰۲۳، که - مراحل انجام آنها - به خوبی پیش میرود. بنابراین، شعار ما این است که با بازی مقابل کلن کارمان را شروع نمیکنیم، بلکه آن (کارمان) را ادامه میدهیم. ما میخواهیم مواردی که ما را قویتر کرده است را بهبود دهیم. ما میخواهیم چیزهای خاصی را به در ذهن بسپاریم، برخی موضوعات را اصلاح کنیم و هر هفته بهتر شویم. این فصل جدید و در فصل جدید و بازی خانگی مقابل کلن آغاز میشود.
بازیکنی که بسیاری از مردم با او آشنایی ندارند، جولین دورانویل است. در او چه میبینی؟
بله. ما هم وقتی برای اولین بار او را دیدیم، نظرمان کاملا مشابه بود. او پس از "rehab" (تمرینات مخصوص بازیکنان بعد از مصدومیت برای بازیابی آمادگی خود)، در اولین حرکت به حداکثر سرعت ۳۶ کیلومتر در ساعت رسید و ما با خود گفتیم: "اوه، محشره!"
با دیدن توانایی او در دریبل زدن و رد کردن یک به یکها، باید به خودمان یادآوری میکردیم که او فقط ۱۶ سال دارد! (باورمان نمیشد که ۱۶ سال دارد) او حالا ۱۷ ساله است. او پتانسیل (ظرفیت) بسیار زیادی دارد و استعداد بزرگی است. او ذهنی باز برای پذیرفتن اندیشههای جدید دارد. او بسیار سختکوش است و عاشق یادگیری است. با این حال، ما نباید فراموش کنیم که او هنوز یک پسر بسیار جوان است که در 12 ماه گذشته چندین مصدومیت را تجربه کرده است. بنابراین، باید کمی صبور باشیم. او هر روز پیشرفت میکند و خوب است که چنین بازیکنی را در تیم داریم. احساس میکنیم که او - به تیم - کمکهای زیادی میکند و ظرفیت زیادی برای پیشرفت دارد. موقعیتهایی برای همکاری با او وجود دارد (که بازی کند)، اما من مطمئن هستم که در فصل آینده بازیهای لذت بخشی از او خواهیم دید.
بوندسلیگا امسال ۶۰ ساله میشود. چه خاطرات ماندگاری از آن داری؟
بله. من بچهی بوندسلیگایی هستم. من با بوندسلیگا بزرگ شدم. شخصاً وقتی ۹ ساله بودم برای تماشای یک بازی بوندسلیگا به استادیوم رفتم. به خوبی به یاد دارم که کارتهای "پنینی" (نوعی برند تولید کننده کارتهای بازی فوتبالی) را جمعآوری میکردم.
فکر میکنم که قبلاً این را گفته بودم که ۲۳ نوامبر ۱۹۹۱، وقتی که تولد پدرم بود، او برای تشویق مرا به ورزشگاه برد تا بازی خانگی دورتموند مقابل دویزبورگ برد. این - اولین - خاطرهی من در بوندسلیگا بود. منظورم این است که من آن را بهتر از بقیه به یاد میآورم. کنفرانسهای مطبوعاتی اسطورههایی مانند جیووانی تراپاتونی را نیز به یاد دارم. و سپس، "گل فانتوم" (گل شبح وار، اصطلاحی برای توپهایی به اشتباه گل یا مردود اعلام شدند) را به یاد دارم. باید حوالی سال ۹۴ یا ۹۵ بوده باشد. وقتی به گذشته فکر میکنید، شیرجهی - به مانندِ پروازِ - دروازهبان ها به ذهنتان میآید. لحظاتی که آنها به سختی شوت حریف را دفع میکنند.
مطمئناً داستان های زیادی در تاریخ - بوندسلیگا - وجود داشته است. من فقط امیدوارم که ما (دورتموند) بخشی از داستان های بعدی باشیم؛ البته با پایانی خوش.
ترجمهی مصاحبهی ادین ترزیچ با وبسایت بوندسلیگا، به مناسبت ۶۰ سالگی این لیگ.