شاید باورتون نشه اما وقتی ۲ سالم بود پدر مادرم ولم کردن
بعدش چون از مخارج زندگی به تنهایی برنمیومدم از پنجره خودمو پرت کردم پایین ولی ی منو رو هوا گرفت اون سم ریمی کبیر بود...
وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم و گفتم سم ریمی کبیر تو ی قهرمانی
بعد سم ریمی ی شیشه شیر داشت میذاشت دهنم که رنگش زرد و نارنجی قاطی بود
من گفتم این چرا سفید نیست
سم ریمی کبیر گفت چون این شیر نیست اب پرتقال و اب لیمو طبیعی قاطی کردم
بعدش من گفتم چقدر خوشمزست سم ریمی کبیر گفت خخخخ خیلی مقویه الان شارژ میشی
یعدش جوری روحیه گرفتم که ی شوت زدم توپ تو خونه همسایه ای که فاصله کیلومتری داشت فرود اومد سم ریمس کبیر گفت آماده ایا
گفتم آماده چی
گفت آماده فیلمبرداری مرد عنکبوتی
گفتم ایول یعنی من توبی مگوایر رو میبینم
بعد سم ریمی کبیر با حالت خاصی گفت پس چی فکر کردی
بعد ی شیرینی گذاشت تو دهنم با انرژی زیادی شروع به فیلمبرداری کردم
خیلی خاطرات زیاد دارم از فیلمیرداری ها که بعدا یادم بندازید تعریف کنم هرگز لطف بزرگ سم ریمی بزرگ از یادپ نمیره