تو یکی از بازیای بارسلونا
ویکتور والدز خیلی سرش شلوغ بود
توپ های زیادی روی دروازه اومد و والدس با قدرت همرو مهار کرد
من احساس کردم والدز یکم خسته شده انگار تشنه بود
این شد که سریع ی پارچ ورداشتم و شربت البالو و اب و یخ همزدم
اما مشکلی وجود داشت که من در تهران بودم یعنی کیلومتر ها دور تر از والدس
برای همین رفتم جلو تلویزیون وقتی اومد رو والدز کبیر گفتم بیا والدز شربت بخور
ولی فقط شیشه شربت آلبالویی شد
بعدش شروع کردم کندن زمین با قاشق رفتم و رفتم تا درست تو استادیوم فرود اومدم!
گفتم بیا والدز شربت آلبالو برای همین ویکتور حواسش پرت شد و گل خورد!
بعدش من خیلی شرمنده شدم و فکر کردم بازیکنا از دستم شاکی میشن
ولی گواردیولا که مربی بارسا بود گفت سن ایچه؟
گفتم آره
بعد پپ گفت سن اییییییچ و دیییگر هییییچ
همه بازیکنا برید شربت
وقتی مسی اومد شربت بخوره چون مسی رو خیلی دوست دارم ۲ لیوان براش ریختم مسی گفت به به الان گل میزنم
مسی با انرژی زیادی شروع کرد همرو دریبل زدن و گل پیروزی رو زد بعدش من پریدم هوا و خیلی خوشحال شدم چون خودمو تو گل خوردن مقصر میدونستم
آخرش همه بازیکنا و مربی شادیشون باهام سهیم شدن و عکس یادگاری انداختیم