مطلب ارسالی کاربران
زیزو افسانه ای بی پایان
در ان روز ها زمانی که نخستین اجرای جشنواره کن بود زیدان اخرین بازی خود را برای رئال در برابر ویارئال انجام داد ( 7 مه 2006)
"من نمیدانم که آیا زندگی پس از مرگ وجود دارد اما با اطمینان میگوییم فوتبال بعد از زیدان وجود ندارد!(سزار مارتینز روزنامه نگار)
" من نمیدانم چگونه بار دیگر میتوانیم بازی کنیم دریبل بزنیم کنترل توپ داشته باشیم و گل بزنیم "
فکر نمیکنم که اغراق باشد زیدان برای همه ثابت شده است.
بازی کنان زیادی نیستند که به توانند دل بسیاری از هواداران را بدست بیاورند و در زندگی ساده و صادق باشند به عنوان مثال نه تنها برای بازیکنان و طرفداران بلکه برای پدر و مادر فامیل زوج ها و افرادی که از جهان فوتبال به دور هستند.
فیورنتیو پرز به فرانسوی برای ستاره یوونتوس و تیم ملی فرانسه که قهرمان جهان و اروپا بود نوشت :شما میخواهید برای رئال مادرید بازی کنید ؟" و زیدان جواب را همراه با لبخند و زبان انگلیسی داد : بله
در 12 جولای 1998 ساعت 21:27اولین ملاقات انها صورت گرفت
آن شب در فرانسه بیزینس من اسپانیایی همراه همسر خود در ورزشگاه در حال تماشای بازی بود
وقتی که کلود دوستانش را در جایگاه ویژه دعوت کرده بود فرانسه پر از تنش بود چراکه برای اولین بار در تاریخش فینالیست جام جهانی بوده است
در دقیقه 27 بازی زین الدین زیدان قفل دروازه هارا باز کرد
بعد از آن پرز به همسرش قول داد بتینا تو شماره 10 را میبینی؟ دیدی چقدر فوق العاده بازی میکند؟ اگر من رئیس رئال شوم به تو قول میدهم او را برای مادرید بخرم
دو سال بعد
پس از انتخابات ریاست باشگاه مادرید پرز اولین حرف هایش را راجع به زیرو زد فیورتینو فقط یک اشتیاق دارد : برگرداند قدرت "رئال" به دوران طلایی حضور دی استفانو بزرگانی که میلیون ها هوادار در اسپانیا بدست اوردند
در پایان فصل موفق 2001-2000 پرز سوار بر هواپیما به لوگانو پرواز کرد جایی که او شخصا با مگی ملاقات کرد و زیدان با مبلغ 75 میلیون یورو رئالی شد . این مبلغ رکورد گران ترین نقل وانتقال را شکست
در ماه اول حضور زیدان در رئال از مسئولیت بیش از حد زیادی که داشت ناراحت و غمگین بود
رئیس رئال " من احساس میکنم این ناراحت کننده است در بهترین شرایط بازی نیستیم برای مثال " فیگو" به من توپ نمیدهد من نمیدانم چرا !
زیدان یک بار تا آستانه اتاق رئیس مادرید پیش رفت " پرز به نظر نمیرسد ظاهرش تغییری کرده باشد ناراحت نباش مرد فرانسوی و او را محکم در آغوش گرفت وقتی زیدان رفت او تلفن را برداشت و با فیگو تماس گرفت : لویز من شنیدم که زیدان به سختی درحال هماهنگ شدن با تیم است ؟ و او نیاز به کمک بقیه بازیکنان دارد من از تو دو چیز میخواهم : سعی کن به او پاس بدهی و او را دعوت به شام کنی
در مسابقه بعدی : توپ را فیگو شروع کرد و زیدان به پایان رساند !
چند روز بعد : در حالی که رئیس رئال در حال ملاقات با بازیکنان بود فیگو اعتراف کرد : او میبیند از حرکات من اطلاع دارد او انتقال میدهد اما من نمیخواهم شام با او بیرون بروم " این داستان میگوید که فیگو چگونه بود زیدان وفیگو دوستان خوبی برای هم شدند
مشکلات زیدان به پایان رسید هنگامی که دلبوسکه جایگاه او را پیدا کرد در زمینه طراح.
در سمت چپ داستان سال اول زیدان
"مادرید" تمام میکند با مادرید تا برنده شدن یک جام اروپایی در گلاسکو باشد
بعد از ان گل او احساس ازادی میکرد قبل از دوران جادویی در "برنابئو"
اما با گذشت سالها و عدم دریافت جام در سه سال زیدان تصمیم به خداحافظی گرفت هنگامی که از باشگاه با او تماس گرفته شد : شما میتوانید در صورتی که تمایل داشته باشید سالهای اینده برای ما بازی کنید .
این اتفاق افتاد کل فصل 2005-06 زیدان در مورد تصمیم خود فکر کرد در حالی که زیدان هنوز سوژه اصلی روزنامه ها بود زیدان تصمیم به ترک گرفت
او در 25 آوریل 2006 اعتراف کرد: من میروم از این مطمئن باشید من نمیتوانم یکسال دیگر بازی کنم . او تنها 33 ساله بود .
5 سال سحر و جادو او در برنابئو هرگز فراموش نخواهد شد
زیدان چیزی دارد که در 20 سال گذشته او را از هر بازیکن دیگری که به برنابئو امده متمایز میکند و بسیاری بر این باورند در 20 سال اینده هم شبیه او نخواهیم داشت زیدان با مهارت خود فوتبال بازی نمیکرد بلکه به منظور ادای احترام به مخاطبانش این کار را میکرد
بازی آخربا خاطراتی زیبا دلیل میخکوب شدن ما در مقابل آن قاب شیشه ای بود که بارها جادوی زیزو را در آن نظاره کردیم
خداحافظی زیدان ... این یک کار سخت و غریب و یک نمایش بیرحمانه بود
با زیبایی هرچه تمام تر چرخه او در اوج به پایان میرسید ..
و رویایی که با شروع او آغاز شد و با رفتن او پایان گرفت
برای مسابقه با " ویارئال " آخرین بازی خود در برنابئو زیدان تمام خانواده خودش و همسرش را دعوت کرده است
هم تیمی های او در مطبوعات گفتند : همه ما پیروزی را برای زیزو میخواهیم
گرم کردن قبل از بازی او همانند جوانان بود با عجله و عصبی به نظر میرسد که این روز برای او ساخته شده است
سانتیاگو برنابئو غرق در تشویق زیزو بود
بکهام میفرستد زیدان سر میزند و توپ درون دروازه میرود . آن روز روز زیدان بود..
و همانند چشمانش چشمانمان پر از اشک بود ...
خدانگهدار زیرو ....