پیش نیاز خواندن این یادداشت، تماشای این ویدیو است:
طرفداری- مکانیزم ذخیره خاطرات در مغز انسان به این صورت است که از هر واقعه فقط نقطه پیک و نقطه پایانی را ذخیره می کند. به این معنا که مثلا شما وقتی مسافرت می کنید، اگر تمام مسافرت خوش بگذرد و موقع برگشت پنچر کنید و چند ساعت سرگردان شوید، احتمالا در نهایت نتیجه می گیرید سفر خوبی نداشته اید، خاطرات خوب را فراموش می کنید، چون آخرین خاطره در ذهن شما پررنگ تر است. حالا برعکس، فکر کنید کل دوران دانشگاه شما بد بوده، اما آخرش خبر می رسد که بورسیه فلان دانشگاه به شما تعلق گرفته و یک هو تمام دانشگاه به خاطره ای خوش تبدیل می شود. دو ورژن از شخصیت شامل "خود تجربه کننده" و "خود یادکننده" در خصوص رضایت مندی تعریف می شود که تاکید روی هر کدام در بر روی شرایط اقتصادی، روحی و خودآگاهی انسان، تاثیر قابل توجه دارد. این مساله می تواند به موقعیت های دیگر اعم از خدمت سربازی، زندگی زناشویی و البته وقایع فوتبالی هم تعمیم داده شود.
رفتار و واکنش عادل فردوسی پور در خصوص وقایع اخیر هم شامل همین مساله می شود. با ظرافت خاصی در طول زمان با آشنایی کامل به تمام مکانیزم های علمی رسانه، موضع خودش را خوب تغییر می دهد، اما لحظه آخر خاطره خوب می سازد، چطور؟ مثلا تبریک به اصغر فرهادی، کار کردن برنامه راجع به سرطان، متلک انداختن به لغو کنسرت ها در مشهد، سوژه کردن خودش و سوتی هایش در برنامه برای خنداندن مخاطب. به اصطلاح با این ها همه چیز را از خاطرات پاک می کند.
این مجری و تهیه کننده محبوب و باسابقه، راجع به هر چیزی نقد می کند جز صداوسیما و جریان حق پخش و هزاران مسئله دیگر همانند مصاحبه مسعود شجاعی و صحبت هایش که تماما نادیده گرفته شد و کلامی در برنامه 90 از آنان به میان نیامد.
با این حال در عصر اطلاعات، این موضع عادل فردوسی پور در مقابل علی دایی و موضع الانش به نفع کیروش قابل پاک شدن از فضای وب نیست. جناب فردوسی پور در این ویدیو نشون داده اگر بخواهد می تواند دایی رو محکوم کرده و کیروش را به قهرمان ملی بدل کند؛ (بله قطعا دانش مربی گری کیروش از دایی بیشتر است و بهتر نتیجه گرفته است، بحث این نیست) روابط دیگر فردوسی پور با کیروش بماند. هزاران تناقض دیگر عادل بماند که خودتان در کشفش استادترید.
اگر در آن روزها دایی حق اعتراض نداشت، کیروش هم الآن ندارد و عادل فردوسی پور در جای غلط ایستاده. اگر کیروش الآن حق اعتراض دارد و بابت اردوهای تیم ملی حمایت می شود پس دایی هم باید حمایت می شد، قلعه نوعی هم باید حمایت می شد و در این صورت عادل فردوسی پور در آن زمان در جای غلط ایستاده بوده ... . اما گویا مسئله مهم تر از جای درست ایستادن این است که از چه کسی خوشش بیاید برای حمایت و از چه کسی خوشش نیاید ...، چرا که منطق دو گانه است.
احتمالا باز فردا قرار است مثلا با آرزوی سلامتی برای محمدرضا شجریان و اسم بردن از ابی و ستار و آوردن اصطلاحات برنامه استیج روی آنتن و این دست کارها وجهه سازی شود و به اصطلاح خاطره مثبت برای مخاطب ساخته شود. تعریف پوپولیسم و رفتار پوپولیستی و عوام فریبی چیزی جز این نبوده و نیست.
فردوسی پور نه شیطان است و نه فرشته. در رسانه ملی (نه در رسانه های آزاد) که هرکسی اجازه تولید برنامه ندارد بهترین گزینه بوده است. این مطلب فقط یادآوری می کند که عادل آن چهره پاک و معصوم نیست. دچار اشتباه نشویم.
سایت طرفداری نه پرسپولیسی است و نه استقلالی و نه شیفته کیروش. ما فقط می پرسیم چرا استاندارد دوگانه در این سطح و تضاد؟و قضاوت در این باره را بر عهده مخاطب می گذاریم.
ویدیویی در ارتباط با ذخیره خاطرات در مغز در سایت TED با زیرنویس فارسی را اینجا تماشا کنید