مطلب ارسالی کاربران
غرور یک ملت(هارت :مردی که بازی را باخت ولی دل ها را برد)
مثل یک آهنگ حماسی بود..کوبنده واحساسی.مثل آخرین بازمانده جنگ.جو انگار از مریخ آمده بود آن لحظه که سینه اش سپرمیشد وبه دنیا می گفت: من از تو زرنگ ترم.چه کلمه ای می تواند جو هارت18 مارس 2015 را توصیف کند؟دروازه بانی که کابوس شب لیونل مسی شد.غرور یک کشور.آن چشمان زیبایش که به مثال عقاب های لنکشایر کار می کرد.شاید شوق پرواز داشت.. می خواست بگوید یک شهروند جنتلمن است.درشب پرستاره 85 هزار نفری نیوکمپ درخشان ترین چشمک ستاره را زد.دستانش ساخته شده از فولاد خالص بود او همان فرشته عذاب یک شهر بود.او کاری کرد که دارنده 4 توپ طلا چشمانش را ببند و دستانش را به نشانه تسلیم بالا بیاورد.10 مهار داشت ولی خودش را سرزنش می کرد او می خواست بازنده نباشد ولی او اصلا در قامت یک بازنده نبود.مشتانش را که گره می کرد باید می فهمیدی که چه کار باورنکردنی ای انجام داده است.. شاید شخصیت بعدی ابر قهرمان کمپانی مارول نباشد ولی هرچه بود انسان نبود او غرور یک ملت بود در آخرین لحظات شکست. درست که منچستر سیتی بازی را باخت اما جو هارت قلب های زیادی را ربود.او همان پدر خوش قلبی است که سالها بعد آلبوم خاطراتش را باز می کند و با هیجان آن شب را برای پسرش تعریف می کند اما پسرش هرگز نخواهد فهمید که پدر چه کاری انجام داده است..ولی حتی اگرتمام دنیا یادشان برود لیونل هیچگاه سرسخت ترین دروازه بان رقیب را فراموش نخواهد کرد..بعضی آدم ها می برند ولی بعضی از آدم ها یاد می گیرند..جو پسری که پرواز کردن را یاد گرفت