مطلب ارسالی کاربران
شب روشن،روزتاریک(هرگز فراموش نمی شوید)
"If the worst happens, I am ready for death"
Liam Whelan (1 April 1935 – 6 February 1958)
ساعت به 3 و 5 دقیقه نزدیک می شد که عقربه های ساعت از کار افتادند.ثانیه ها متلاشی شدند.خدانزدیک شد..حوالی مونیخ.. چند هزار فرسنگ دورتر از این سیاره.برف می بارید..برف ها با رنگ قرمز خونی عجین شده بودند.هو هوی باد سکوت منظره را می شکست.صدای عذاب ودرد می آمد. خون های لخته لخته.باد به طور سینوسی وار برف ها را پرت می کرد.آن طرف ناله های بهترین دفاع وسط انگلستان و کمی دور تر تلاش خفاش دروازه های بریتانیا برای رهایی از چنگ لاشه های باقی مانده هواپیما..بچه ها آن طرف را ببینید..ادی کولمن(21 ساله)بیهوش شده است انگار دوباره می خواهد ما را شوخی شوخی بترساند..ادی دیگر شوخی بس است بلند شو..ادی کوچولو هیچگاه بلند نشد..دیوید تو دیگر چرا..اگر بخوابی والتر وینترباتم(سرمربی تیم ملی انگلستان) تو را خط می زند.. دیوید پگ به خواب ابدی رفت.بابی باور نمی کند فقط اشک می ریزد مانند اینکه شیر آب باز باشد..ناله نمی کند فقط اشک.آقای جذاب را ببینید...دانکن نگو که خوابت می آید..چند روز دیگر بازی داریم..(دانکن پس از پانزده روز بازی را به خونریزی شدید باخت)..مربی..مربی کجاست..همه دوان دوان..مت بازبی را پیدا کنید..یکی رئیس را بلند می کند و از آن جا دور می کند..اشک ها با خون در می آمیزد..شب روشن و روز تاریک است.به راستی هرگز نخواهید مرد.1958 تا ابدیت