خب به احتمال زیاد تا چند ساعت دیگه به طور رسمی اعلام میشه که خوزه مورینیو سرمربی جدید باشگاه منچستر یونایتد شده.
اکثر قریب به اتفاق هوادارا از این موضوع هیجان زده و خوشحال شدن و حتی یک سری بیش از حد خوشبین شدن و سطح انتظاراتشون رو تا قهرمانی فصل بعد و فینال سی ال دو فصل بعد بالا بردن! من اینجا میخوام جنبه های منفی یا بهتر بگم نه چندان مثبت این اتفاق رو بررسی کنم تا به امید خدا یه کم دیدگاه ها واقع بینانه تر بشه.
1- سبک دفاعی فوتبال مورینیو
بهتره به جای دفاعی از عنوان "کنترلی" استفاده کنیم. تیم های مورینیو شدیدا به دنبال کنترل جریان بازی هستن و هیچوقت بی گدار به آب نمیزنن و خیلی به ندرت شاهد هجوم های همه جانبه و فوتبال ریسکی از تیم های "مو" بودیم. خوزه این کنترل رو موقعی که توپ دست حریفه بهتر انجام میده. به نظر من حتی سبک فصل اخیر فنخال در منچستر هم یک نوع دیگه از بازی کنترلی-دفاعی بود با این تفاوت که اون موقع منچستر سعی میکرد با حفظ مالکیت توپ و ندادنش به حریف جلوی موقعیت سازی اون ها رو بگیره و دلیل اینکه خط دفاع منچستر در آمار موفق عمل کرده به همین موضوع برمیگرده.
شاید یه سری ها بیان بگن آمار نشون میده که تیم های خوزه در فاز تهاجمی هم بسیار قوی بودن و این نشون میده که خوزه فوتبال تهاجمی هم بازی می کنه! ولی در جواب به این دوستان باید گفت آمار اثبات می کنه که تیم های خوزه در حمله بسیار زهر دار هستن ولی این به این معنی نیست که بیشتر حمله می کنن.
به هر حال با حضور مورینیو روی نیمکت منچستر ما به احتمال فراوان باز هم نمیتونیم فوتبال زیبا و تهاجمی سال های نه چندان دور فرگوسن در منچستر رو ببنیم و باید به نمایش های تدافعی و کنترلی به خصوص در مواجهه با تیم های بزرگ عادت کنیم ولی قطعا نمایش تیم نمیتونه به کسل کنندگی دوران لویی خان کبیر(!) باشه!
2- شخصیت "خوزه مورینیو"
به شخصه همیشه جنبه های منفی شخصیت خوزه برام بسیار پررنگ و آزار دهنده بوده! اعتماد به نفس، سر سختی، انگیزه دادن به بازیکنان و حمایت کامل از اون ها و خیلی چیز های دیگه صفات مثبت روانی "مو" هست ولی متاسفانه نقاط تاریک زیادی هم در شخصیت این آدم وجود داره!
کسی که انگشت توی چشم مربی فقید بارسا کرده، کسی که پزشک تیم رو به خاطر ورود به زمین و معاینه ی بازیکن تیمش "هرزه" خطاب کرده، کسی که برای فشار گذاشتن روی داوران هر هفته یه داستان و تئوری توطئه -از جمله توهم ایجاد کمپین علیه تیمش- سر هم کرده، کسی که معمولا بازیکن های تیماش بیشترین دایو ها و جوسازی ها علیه داور و خلاصه پیروزی به هر قیمتی رو داشته، کسی که به پیشکسوت های حرفه ی خودش احترام نمیذاره، کسی که بابعضی از اسطوره های باشگاه ها رفتار بدی داره و ...
این ها چیزایی نیستن که تو باشگاه بزرگ و سنتی "منچستر یونایتد" پذیرفته شن! انتخاب مورینیو یعنی ریسک ریخته شدن قبح خیلی از کار ها و از بین رفتن ارزش های قدیمی باشگاه
3- باز شدن پای غریبه ها
این یکی شاید مثل اون دوتای بالا مهم نباشه اما موضوعی هست که ما به شدت باهاش سر و کار خواهیم داشت!
هر چند رفتار هوادار های بایرن در سایت با گواردیولا بیش از حد تند و تا حدی ناجوانمردانه و آمیخته با گرایش های نژادپرستانه آلمانی-ضدخارجی بود اما انصافا هوادار های بارسا هم کم روی اعصاب بایرنی ها رژه نرفتن! حالا تصور کنید از این به بعد پست های منچستر باید به احتمال فراوان جولان گاه چلسی و خوزه فن ها و درگیری احتمالیشون با بارساییا و پپ فنا و مگه میشه جایی پای یکی از بارسا و رئال باشه و اون یکی پیداش نشه، پس دیر نیست اون روزی که تو پست تساوی منچستر با بورنموث شاهد جنگ مسی و کریس فن ها باشیم!!!
======================================================================================
نتیجه گیری:
به نظر من مربی ایده آل برای منچستر یونایتد در این مقطع زمانی کسی نبود جز "پپ گواردیولا"! که اون رو سر بی عرضگی و دست روی دست گذاشتن وودوارد و مدیرای باشگاه از دست دادیم و اگه الان مربی بزرگی مثل خوزه رو داریم نه به خاطر درایت مدیر های ما بلکه به خاطر شانس و تداخل زمانی اتفاقات و علاقه ی خوزه به مربیگری تو لیگ انگلیس بوده. پس حالا که خوزه در دسترس هست نباید از دستش داد چون با وجود تمام نکات منفی بهترین گزینه ای هست که میتونه منچستر رو دوباره به جایگاه اصلیش برگردونه.
در مورد نکته ی منفی 1 واقعا نمیشه کاریش کرد ولی مطمئنا هوادارایی که دو سال سبک فوق کسل کننده ی فن خال رو تحمل کردن به راحتی میتونن از پس سبک فوتبال خوزه بر بیان(!) به خصوص که نتایج خوب باعث میشه دیدن بازی هم لذت بخش تر بشه. حقیقت اینه که منچستر در حال حاضر به شدت نیاز به نتیجه و موفقیت داره و فوتبال زیبا براش در اولویت نیست!
در مورد نکته ی منفی 2 امیدوارم بیشتر از اینکه مورینیو روی باشگاه و هواداراش تاثیرگذار باشه این منچستر و هواداراش باشن که روی مورینیو تاثیر بذارن! حتما سربابی چارلتون و فرگوسن خوزه رو توجیه کردن که حرمت باشگاه رو حفظ کنه و ایشالا خوزه هم سعی کنه خودش رو با ارزش های باشگاه وفق بده و اگر هم کاری کرد یا حرفی زد، هوادارا باهاش همراهی نکنن تا بفهمه جنجال سازی های چیپ تو منچستر خریدار نداره!
در آخر نباید فصل کابوس وار اخیر خوزه با چلسی رو فراموش کرد! هر چند اکثر کارشناسا معتقدن مشکل اصلی از تیم و بازیکنان چلسی بوده ولی نادیده گرفتن نقش مورینیو تو سقوط آزاد چلسی زیادی خوشبینانه و ساده لوحانه است! همونطور که فنخال هم تقریبا تو هر جایی که بود (آژاکس/بارسا/آلکمار/بایرن/هلند) به موفقیت رسید و تو منچستر شکست خورد ممکنه این اتفاق تلخ هم برای منچستر و آقای خاص تا الان همیشه موفق بیفته!! تقریبا همه قبول دارن خوزه یک راه حل موقت برای برگردوندن منچستر به اوج هست و هوادارا بعضی محتاط و بعضی خوشبین منتظرن ببینن خوزه چجوری از پس این ماموریت برمیاد!
امیدواریم...