هر چه را ساختم عاقبت شکست شکست شکست
من با همیشه با ختم باختم باختم باختم باختم
من نه ابشار من نه جوی بار
من نه چشمه سار من نه سبزهو نه رود
من نه بر اسمانه گرم مهر دمیده ای
من نه از شاخه سرد قهر رمیده زود
هر چه بود از تو بود هرچه بود از تو بود
ازتو بود از تو بود من همی شه شوره زار
من همیشه دست باز من طلوع دائم نیاز
من همیشه با همی شه ساختم
من همی شه در همیشه سوختم
من همیشه با سوزنه نگاه
با نخه ارزو روزها هفته ها ماهها
سال ها را به هم دوختم
هر چه بود از تو بود هرچه بود از تو بود
ازتو بود از تو بود سالها را به هم دوختم
هر چه بود از تو بود از تو بود از تو بود