اختصاصی طرفداری- کره ای ها با جت پیشرفت می کنند و ما با موتورگازی. جمله ای که ابتدا شخصیت ساده ی اسطوره همیشگی باشگاه پرسپولیس را گواهی می کند! اما بیشتر که دقیق می شویم و بیشتر که به عملکرد تیم ملیمان و البته باشگاه هایمان می نگریم حسرتی تلخ گلویمان را می سوزاند. پسرفت!
من فوتبال را از زمين هاي عارف تهران شروع کردم. از زمين هاي خاکي محله خراسان و بي سيم. آن زمان با کتاني چيني و گرمکن فوتبال بازي مي کردم.زماني که به پيکان رفتم 20 هزار تومان گرفتم. شب که به خانه رفتم پدرم فکر مي کرد من اين پول را دزديدم! شبانه دستم را گرفت و نزد مدير پيکان برد. باور کنيد اين پول را در اتاق گذاشتم و روي آن غلت زدم!
همه می دانند فوتبال ما در چه منجلابی فرو رفته است. نود دیشب به نوعی تقابل نوستالژی شیرین و حقیقت تلخ حال حاظر فوتبال ما بود. فوتبالی که روز به روز بدتر از دیروز است.کافیست به مسائل پیش آمده در لیگ یک بنگرید. انواع و اقسام تخلفات در فوتبال را می توانید در لیگ یک ایران جست و جو کنید. خرید و فروش امتیاز و داور و بازیکن. بی قانونی هایی که آشکارا بیان می شنود و در خفا مجازات.
مربیانی که شخصیتشان بر همه عیان است و باز هم در فوتبال می مانند. پیروانی راست می گفت. لیگ یک ما تبعیدگاه است. برای مربیان و بازیکنانی که از در بیرونشان می کنند تا از پنجره برگردند.لیگ یکی که می تواند آکادمی و سکوی پرتاب جوانان فوتبال این مملکت باشد تبدیل شده به محلی برای زد و بند و کثافت کاری.
آن زمان کريستال پالاس من را با قيمت 500 هزار تومان به من مي داد.بچه بودم و اين مسائل را متوجه نمي شدم. الان دو هفته است که بارسلونا باخته و ناراحتم. فوتبال من مثل اين بازيکنان امروزي بارسلونا بود. يک ضرب بازي مي کردم.
اسطوره! میبینی غیرت مرده؟ میبینی که بازیکنان ایرانی برای پول پشت پا به غیرتشان که هیچ! حتی به آینده خودشان می زنند؟ میبینی استعداد های ما پیشنهادات خارجیشان را رد و میکنند و آینده درخشانشان را در دورتموند و مادرید به 500 میلیون پول بیشتر می فروشند؟ تو میخندی اسطوره و همه با تو لبخند می زنند! به حرفهایت اما فکر نمی کنند که چقدر تلخ است. چقدر دردناک است که موتورگازی فوتبالمان دیگر حتی نو هم نیست.قراضه شده و دود می کند. دودی که در چشم مردمی می رود که همه عشقشان همین تیم محبوبشان است.
بازي با کره جنوبي که 2 بر صفر آنها را شکست داديم. در تهران يک ضربه کاشته به آنها زدم که گل قشنگي بود.مادرم هميشه مي گفت من پسرم را با آبگوشت علي پروين کردم. حتي استقلالي هم مي گفتند علي دمبه!
آری اسطوره! تو شدی پروین و ناصر شد....
به پای کدام منطق بگذاریم این شعار های تو خالی را؟ به پای غیرت بنویسیمش؟ یا به پای بی فرهنگی تماشاگرانی که لقب بهترین تماشاگر دنیا را برازنده خود می دانند؟ چند نفر آنها می دانند آسیا به ساق پاهایت می نازید؟چقدر خون دل خوردی و چقدر بازی کردی، حرص خوردی تا شاگردانت ستاره شوند و چه زود فراموش شدی.
شاید الان بگویی خوش به حال ناصر که رفت. او راست می گفت که ما هیچ چیز پاکی نداریم که به دنبال پاک کردن فوتبالمان هستیم.
ای کاش سال ها باشی و قدرت را بدانند. ای کاش امثال تو، همین جنوب شهری های آبگوشتی دلشان به حال این فوتبال بسوزد، و ای کاش روزی برسد که فرزندانت را ببینی که باز هم لرزه بر اندام آسیا بیاندازند.