. .در مورد خودمم
«عشق در دل ماند وُ یار از دست رفت»
👤سعدی
و احتمالا این داستانپدربزرگ مرد،
از بس سیگار کشید...
مادربزرگ ساعت زنجیردار او را
که به جلیقه اش وصل می شد به من بخشید.
بعد ها که ساعت خراب شد ، ساعت ساز عکسی به من داد
که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بود ؛
دختری که شبیه جوانی مادربزرگ نبود!
پدربزرگ چقدر سیگار می کشید...