وقتي به وينگر هاي چپ هلند در دهه 70 فکر مي کنيم، پیتر رابرت رنسن برينک تنها اسمي نيست که به ذهن مي آيد اما همين مرد در دقيقه آخر فينال 1978 نزديک بود نشان قهرمان ملي را از کرايف بگيرد و براي هميشه به سينه خود بکوبد اما ضربه اش با بد شانسي به تيرک خورد. آرژانتين در وقت هاي اضافه دو گل زد و جام جهاني را به خانه برد و به جاي اينکه اين فينال آغاز پادشاهي رنسنبرينک باشد، چپ پاي داستان ما به بايگاني تاريخ فوتبال فرستاده شد. مردي که زماني به مار و کماندار ملقب بود و يکي از پايه هاي فلسفه ي توتال فوتبال هلند محسوب مي شد، امروز به فراموشي سپرده شده.
شکست هلند در فينال جام جهاني 1974 برابر آلمان غربی به اندازه اي پررنگ شده که معمولا مردم فراموش مي کنند که آن ها چهار سال بعد هم دقيقا مانند فينال مونيخ يک قدم تا جاودانگي فاصله داشتند. شايد اين پررنگي جام جهاني 74 به خاطر حضور کرايف باشد. نکته جالب حضور رنسن برينک در هر دو دوره است. يک موضوع ساده به راحتي اجازه ي درخشش او را در جام جهاني 74 گرفت؛ اينکه او در تیمی بازي مي کرد که کرايف در آن نظير نداشت. نظیر این تلف شدن استعداد در فوتبال ملی را مسی و دیبالا به خوبی به تصویر کشیده اند.دیبالایی که در فوتبال ملی همواره زیر سایه مسی است. در نتيجه رنسنبرينک به هافبک چپ یا مهاجم چپ تبديل شد. با وجود اينکه در جام جهانی 1974 شش بازي انجام داد و حتي در ترکيب منتخب جام هم قرار گرفت اما چندان از بازي های او در آن تورنمنت يادي نمي شود. فينال مونيخ براي او يک فاجعه بود، رنسن برينک در دقيقه 46 به علت مصدوميت تعويض شد و از گوشه ي زمين شاهد سقوط تيمش بود. هرچند که او در جام جهاني 74 به قدرت تاثير گذاري کرايف نمي رسيد و در شش بازي تنها يک گل زد اما در جام جهانی 1978 مي توانست نقشي حتي بالاتر از کرايف براي هلند ايفا کند.هلندی که هم در 1974 و هم در 1978 به فینال جام جهانی رسید. در حالت منصفانه کرايف فقط با نخبگان فوتبال قابل مقايسه است اما نمي توان شباهت هاي اين دو بازيکن را هم ناديده گرفت.دو هلندي با قابليت رهبري يک تيم تا فينال، يکي در 74 و ديگري در 78.بازيکناني خطرناک با مدل موهاي نسبتا مشابه. رنسنبرينک در جام جهاني 1978 با پنج گل دومين گلزن جام شد؛ فقط با يک گل کمتر از ماريو کمپس آرژانتيني. اين جام فرصت خوبي براي عرض اندام رنسنبرينک مهيا کرد چرا که کرايف پيش از شروع بازي ها از تيم ملي خداحافظي کرده بود. راب در همان بازي اول در برابر ايران هتريک کرد و در بازي ديگر مرحله گروهي هزارمين گل تاريخ جام هاي جهاني را در برابر اسکاتلند به ثمر رساند. در حالي که بازي هاي فوق العاده او در اين تورنمنت نشان مي داد که رنسن برينک باید گزينه اصلي بهترين بازيکن جام باشد، هلند به فينال بوينس آيرس رسيد. بازی به صورت پایاپای دنبال می شد که ماريو کمپس گل اول را در دقيقه 38 براي آرژانتين زد. حملات دامنه دار هلند سرانجام به نتیجه رسید و يار تعويضي هلند،نانينگا، بازي را در دقيقه 82 به تساوي کشاند. در دقيقه 89، درست جايي که همه چيز براي تاريخ سازي راب رنسنبرينک فراهم بود، ضربه او به تيرک عمودي دروازه برخورد کرد و بخت بد باز هم مانع قهرماني هلند شد. بازي به وقت هاي اضافه رفت و در وقت های اضافه، استاديوم مانيومنتال بوینس آیرس به جهنم لاله هاي نارنجي تبديل شد. هلند خسته با گل هاي کمپس و برتوني شکست را پذیرفت و بازی با نتیجه سه بریک ب اتمام رسید. اگر در همان دقیقه 89 رنسن برينک فقط به اندازه ي يک اينچ توپ را بيشتر به سمت راست هدايت مي کرد، بهترين گلزن و بهترين بازيکن جام جهاني 1978و به احتمال زياد بهترين بازيکن سال مي شد و امروز او را خداي فوتبال هلند مي دانستند. فقط يک اينچ تا افسانه شدن!
در دهه هفتاد امثال رنسن برينک در اروپا کم نظير بودند اما با اين وجود دوران اوج باشگاهي او بر خلاف کرايف،در تيم هاي درجه پايين گذشت و همچنين در ليگ هایی که چندان در کانون توجه نبودند. نام و نشان اين باشگاه ها به خوبي نشان مي دهد که او با وجود شباهت هاي بسياري که به اسطوره فوتبال هلند داشت اما خواسته يا ناخواسته هرگز به راه او نرفت. او فوتبال خود را در 1965 در تيم DWS آمستردام شروع کرد و چهار سال در اين تيم هلندي ماند. DWS تنها باشگاه هلندي بود که رنسن برينک در آن بازي کرد. هرچند امروزه DWS را به عنوان تيمي آماتور مي شناسيم اما در آن زمان تيمي صاحب سبک بود.در 1969 در حالی که رنسن برینک آمار هر 4 بازي يک گل براي DWS را به ثبت رسانده بود، کلوب بروژ اين گوهر هلندي را با دويست هزار يورو به بلژيک برد .حاصل دوسال بازي او در بروژ دو نايب قهرماني در ليگ بلژيک و يک قهرماني جام حذفي بود. همچنين رنسنبرینک در فصل دوم خود با کلوب بروژ تا يک چهارم نهايي جام در جام اروپا هم پيش رفت اما بروژ به چلسي باخت و حذف شد. بازي هاي چشم نواز او در بروژ، رنسن برینک را در1971 راهي اندرلخت کرد. راب تا 1980 در دوران اوج خود در اندرلخت بلژيک توپ مي زد.در 262 بازي 143 گل زد و در اين نه سال، ده جام را بالاي سر برد.اندرلخت از سال 72 تا 76 چهار بار قهرمان جام حذفي شد. اين قهرماني ها اندرلخت را وارد تورنمنت ديگري به نام جام در جام اروپا مي کرد که قهرمانان جام هاي حذفي در آن رقابت مي کردند. اندرلخت از1976 تا 1978 سه بار متوالي به فينال رسيد و دوبار قهرمان شد. رنسن برينگ با زدن 25 گل در دوره هاي مختلف اين تورنمنت (که چهار تاي آن در فينال بوده اند) بهترین گلزن تاريخ اين رقابت هاست. رقابت هايي براي آخرين بار در1999 برگزار شد. اندرلخت در دوران رنسن برينک علاوه بر چهار جام حذفي و دو جام در جام اروپا، دو سوپرکاپ اروپا و دو قهرماني در ليگ بلژيک را به کلکسيون افتخارات خود اضافه کرد.
سال 1976،سال رنسن برينک بود. قهرماني جام حذفي، قهرماني جام در جام برابر وستهام و قهرماني سوپرکاپ اروپا برابر بايرن مونيخ، همه و همه در يک سال به دست آمدند و طبيعتا جايزه هاي فردي براي رنسن برينک از راه رسيدند. در اين سال او بهترين بازيکن بلژيک، بهترين بازيکن سال جهان از نگاه مجله فرانسوي اونز مونديال و بهترين بازيکن سال اروپا از نگاه کميته بين المللي المپيک لقب گرفت. در اين سال او نامزد دريافت توپ طلا (معتبرترين جايزه سال که مجله فرانس فوتبال باني آن بود) هم شد اما قافله را به بکن بائر آلماني باخت و با اختلاف 16 امتيازي دوم شد. رنسنبرينک در سال 1978 هم در جمع سه نامزد دريافت توپ طلا قرار گرفت که بعد از از کوين کيگان و هانسل کرانکل سومين بازيکن برتر جهان از نگاه اين مجله فرانسوی لقب گرفت.
بعد از جام جهاني 1978 رنسنبرينک از دوران خوب خود فاصله گرفت.در سال 1980 به پورتلند تيمبرز در آمريکا پيوست. يک فصل بعد به تولوز فرانسه رفت.دوران حضور او در هيچکدام از اين دو تيم موفق نبود.به طوري در سه فصل بازي براي اين دو تيم تنها سي بازي انجام داد و هفت گل زد. به اين ترتيب دوران حرفه اي مردي که قرار بود بت کرايف را بشکند و خودش جای او بایستد، به پايان رسيد. رنسنبرينک در 1982 کفش هاي خود را آويخت و از نام خود تنها حسرت به جا گذاشت،حسرتي براي اسطوره شدن. يک رهبر به مقصد نرسيده...
منابع:
Football-oranje
Transfermarket