رضا عزت پورپر بیراه نمیگوید جناب عامریان عزیز و شخصا این سبک نگارشش را به جِد میپسندم، سبکی که بیشتر شبیه گفتار است تا نوشتار!
اما مشکلم با استدلالش از آنجایی شروع میشود که مرزهای کمال را کیلومترها جابهجا میکند، بعید میدانم در میان هشتاد میلیون ایرانی ( بالا و پایینش با خودتان) کسی از سردار آزمون انتظار جلوس بر جایگاه نامداران عرصه فرهنگ و هنر و اقتصاد و ... را داشته باشد، که باور کنید یا نه خود همان نامداران کمالگرا در جامعه ما زیر تیغ تیز انتقاد جامعه در حوزه تخصصی خودشان شاید دم راحتی داشته باشند اما بی شک بازدم سختی خواهند داشت. واقعیت این است که نامدار بودن سختیهای خودش را دارد. مشکل اما جای دیگری است، سردار نه تنها کمال مطلق نیست بلکه گاهی اوقات عکسالعملهای زیر حد متوسط از خودش نشان میدهد، اصولا ما عوام متوجه خطاهای بالاتر از حد استاندارد فرهنگیمان نمیشویم ، مشکلی هم با آن خطاها پیدا نمیکنیم، ما وقتی متوجه سیگنالها میشویم که در همان فرکانسی که خودمان هستیم ساطع شوند. راحت تر بگویم اینکه اگر کسی املای کلمه صابون را غلط بنویسد (مثلا سابون) تعداد افرادی که غلطش را میگیرند و انگشت در چشمش هم میگنند بسیار بسیار بیشتر از وقتی است که املای کلمه (به ضرس قاطع) را غلط بنویسد.
موضوع به همین سادگی است ما از سردار نه انتظار دانای بی عیب بودن داریم و نه او میتواند کمال مطلق باشد، اما در همین سطح ما عوام او هرگز نتوانسته شبیه یکی از خوبهای متوسط ما باشد. فوتبالیست خوب بودن اولین انتظار ما از سردار بود که حقیقتا به اف فنا رفت، مابقی جریانات هم که دیگر اظهر من الشمس است، سردار آزمون در آزمون متوسط بودن هم رد شد