Ama Amoz<p>از سوتیای خودم بگم</p><p>بازی فینال فوتسال دانشگاه بودبین برق و الکترونیک </p><p>من دروازه بان برق بودم تیممون خیلی ضعیف بود منم بهترین بازیکن تیم بودم تا قبل فینال دو تا بازی جلوی حذف تیمو گرفته بودم </p><p>اونا واقعا از ما سرتر بودن یه بازیکن داشتن حتی یه فصل تو راه آهنم بازی کرد بعدا </p><p>خلاصه بازی شروع شد اینا انقدر ما رو کوبیدن انقدر کوبیدن ولی هر چی زدن من گرفتم تا یه دقیقه مونده به آخر بازی ما 4 سه جلو بودیم یه شوت زمینی محکم زدن حداقل ده سانت بیرون چارچوب بود من الکی پریدم توپو بگیرم خورد به مچم کمونه کرد رفت توگل بازی مساوی شد وقت اضافه هم پام پیچ خورد 4 تا خوردم </p><p>هیچ موقع اون صحنه یادم نمیره</p>