مطلب ارسالی کاربران
💀پرونده دکتر خوب💀
"کیپلینگ" یک شهر کوچک دور افتاده در غرب "کانادا"ست که اکثریت ساکنانش کشاورز هستند جمعیت این شـهر کمی بیشـتر از هزار نفر اسـت همـه آنها بـرای رفع ناخوشـی و بیماری به بیمارسـتان این شهر وابسـته هستند، در سال 1992 دکتر مورد علاقه مردم این شهر دکتر "جان اشنیبرگر" بود بیماران او خودشان را بسیـار خـوش شانـس میدانسـتند کـه ایـن چنـین دکـتر جـوان و ورزیـده ای در اخـتیار دارند آنها همچنین سپاسگزار فعالیتهای اجتماعی او نیز بودند کارهایی همچون جمع کردن پول برای احداث استخر همگانی. زندگی بکام دکتر "اشنیبرگر" و خانواده او بود ولی وقتیکه یکی از بیمارهایش او را به جرمی سنگین متهم کرد خیلی زود ایـن شرایـط تغـییر کرد اسم این بیمار "کاندس" بود مادری 24 ساله و مجرد که بیش از یک سال بیمار دکتر "اشنیبرگر" بود و حتی دخترش را خود او 9 ماه قبل از این ماجرا بدنیا آورده بود ولی در تاریخ 30 نوامبر 1992 "کاندس" وارد اداره پلیس شد و اینگونه گفت: من خیلی ناراحت بودم و به بیمارستان رفتم دکتر "اشنیبرگر" برای آرام کردنم توی دست راستم یک آمپول زد چیزی نگذشت که احساس خماری کردم و نمیتونستم تکون بخورم تمام بدنم بی حس شده بود او به من کمک کرد بلند بشم و روی تخت معاینه اش دراز بکشم او من رو به سمت چپم خواباند جوریکه روبروی صورتم دیوار بود احساس کردم که لباس زیرم داره پایین کشیده میشه و یک نفر داره بهم تجاوز جنسی میکنه ولی چهره اون فرد رو نمیتونستم ببینم "کاندس" لباس زیری که اون روز پوشیده بود رو در اختیار پلیس گذاشت روی آن ماده منی وجود داشت خبر متهم شدن دکتر عزیز شهر به تجاوز جنسی خیلی زود در شهر پخش شد اکثریت مردم این شهر بر این باور بودند که "کاندس" دروغ میگوید. برای اثبات بیگناه بودنش دکتر "اشنیبرگر" بشکل داوطلبانه نمونه خون خودش را در اختیار پلیس گذاشت تا آنها بتوانند نمونه دی-ان-ای او را با ماده منی روی لباس زیر مطابقت کنند آزمایشگاه پلیس دو مرتبه تست دی-ان-ای را انجام داد ولی جواب منفی بود و دکتر "اشنیبرگر" تبرئه شد چون کار دیگری از دست پلیس برنمیامد. نتیجه تست دی-ان-ای باور مردم شهر بر فریبکار بودن "کاندس" را بیشتر تقویت کرد آنها خیال میکردند که "کاندس" عاشق دکتر جوان شده و بخاطر پاکدامن بودن دکتر محبوبشان و برقرار نکردن رابطه با "کاندس" او میخواسته اینگونه از دکتر "اشنیبرگر" انتقام بگیرد چندین سال از آن ماجرا گذشت و مردم شهر همه چیز را فراموش کردند زندگی دکتر "اشنیبرگر" و خانواده او به حالت نرمال برگشته بود ولی زندگی "کاندس" اینگونه نبود او همچنان بدنبال حق خودش بود و میخواست به مردم شهر "کیپلینگ" راستگو بودن خودش را اثبات کند در سال 1995 او یک کاراگاه خصوصی به اسم "لری اوبرایان" استخدام کرد و از او خواست که تلاش کند تا نمونه دی-ان-ای دیگری از دکتر "اشنیبرگر" بدست بیاورد "لری اوبرایان" میگوید: "کاندس" خیلی مطمئن بود که مورد تجاوز قرار گرفته و برای اثبات این مسئله خیلی مصمم بود او عصبانی بود و مطمئن بود که اگر ما بتوانیم یک نمونه از دی-ان-ای دکتر "اشنیبرگر" بدست بیاوریم او میتواند گفته هایش را اثبات کند. در روز 23 مارس 1996 "لری اوبرایان" ماشین پارک شده دکتر را پیدا کرد او میدانست که طبق قوانین "کانادا" بدست آوردن مدرک بدون داشتن حکم قضایی در دادگاه قابل استفاده نیست ولی با این حال وارد ماشین شد او یک مرطوب کننده لب در ماشین پیدا کرد او نمونه ای از آن برداشت و به یک آزمایشگاه خصوصی ارسال کرد این دفعه نتیجه بدست آمده متفاوت بود و دی-ان-ای بدست آمده با دی-ان-ای ماده منی مطابقت میکرد دکتر "اشنیبرگر" در پاسخ گفت که مرطوب کننده لب متعلق به او نیست و خواستار انجام دوباره تست دی-ان-ای شد در فیلمی که پلیس از گرفتن نمونه خون دکتر گرفته بود میشد دید که تکنیسین آزمایشگاه برای گرفتن نمونه خون به مشکل برخورد کرده و نوک سرنگ را نمیتواند در رگ فرو کند بعد از اینکه دکتر از آزمایشگاه خارج شد تکنیسین نگاهی ناباورانه روی صورتش داشت و از روی تجربه میگفت: که این خون شبیه خون تازه نیست. هنوز مدرکی وجود نداشت که بشود با آن دکتر را به چیزی متهم کرد ولی با مراجعه زن دکتر "اشنیبرگر" به پلیس همه چیز عوض شد او به پلیس گفت که دکتر به دختر 14 ساله او تجاوز کرده پلیس برای گرفتن نمونه دیگری از دی-ان-ای دکتر از دادگاه اجازه گرفت ولی این دفعه نمونه دی-ان-ای فقط شامل خون نمیشد و نمونه بزاق و مو را هم در بر میگرفت ایندفعه نمونه خون از نوک یکی از انگشتان دستش گرفته شد جواب آزمایش این نمونه ها در سال 1998 بدست پلیس رسید و جواب مثبت بود نمونه دی-ان-ای بدست آمده از ماده منی روی لباس زیر با دی-ان-ای دکتر یکی بود. 6 ماه بعد محاکمه دکتر "اشنیبرگر" به جرم تجاوز شروع شد در دادگاه او مجبور شد تا اعتراف کند که چگونه توانسته بود سر پلیس کلاه بگذارد و به یک زن جوان و دختر خوانده خودش تجاوز کند و چگونه توانسته بود تکنیسین های آزمایشگاه را بمدت هفت سال گمراه کند. او خون یکی از بیمارانش را گرفته بود و آن را درون لوله نازکی قرار داده بود و با عمل جراحی آن را توی دست خودش جاسازی کرده بود تا اگر مجبور شد خون بدهد خون شخص دیگری را به پلیس تحویل دهد در سال 1999 "جان اشنیبرگر" محکوم به تجاوز شد و اجازه طبابت خودش را از دست داد ولی با اینحال بسیاری از شهروندان "کیپلینگ" پشت او ایستادند یکی از آنها میگوید من نظرم درباره او هیچ تغییری نکرده، دیگری میگوید اگر همین فردا به اینجا برگردد هم من و هم تمام خانواده من پیش او میرویم. هر چند که "جان اشنیبرگر" به حبس ابد محکوم شد ولی قاضی به او حکم شش سال حبس داد دلیل اینکه چرا قاضی اینقدر با او مهربانانه برخورد کرد تا به امروز بشکل یک معما باقی مانده است.
- انیشتین: دو چیز انتها نداره کهکشانها و حماقت.