دوستانی که جام جهانی 2006 و حواشی قبل از شروع این جام جهانی رو به یاد دارن حتما این اخبار رو به یاد دارن:
جستجو تو گوگل با توجه به فاصله زمانی تا اون موقع سخت بود اما دو تا مطلب از سایت ها اون زمان رو میذارم :
===============================================
جایگزینی مربی اخراج شده رئال مادرید به جای برانکو تکذیب شد
به دنبال درج خبر انتخاب واندرلی لوكزامبورگو مربی اخراج شده رئال مادرید، برای مربیگری تیم ملی فوتبال ایران در برخی از مطبوعات ایران در روزهای گذشته، روز یکشنبه محمد دادكان" رییس فدراسیون فوتبال این شایعه را تکذیب کرد.
دادكان ضمن حمایت و اعلام رضایت از برانكو سرمربی فعلی تیم ملی ایران اظهار داشته: هماهنگی خوبی بین بازیكنان و برانكو به وجود آمده كه در نتیجهگیری تیم در جام جهانی موثر خواهد بود.
وی همچنین در مورد قرعه ایران در جام جهانی ۲۰۰۶آلمان ابراز رضایت کرده و به صعود به مرحله بعدی جام جهانی امیدوار است.
===========================================
جام جهانی، آغاز یک سقوط
زمانی که تیم ملی فوتبال ایران با هدایت برانکوایوانکوویچ سرمربی کروات، به راحتی به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کرد و برخلا ف مسابقات مقدماتی جام های جهانی قبلی، اسیر اتفاقات و حاشیه ها نشد و راه صعود را آنگونه که شایسته بود پیمود، اگر چه خوشحالی میلیونها ایرانی را در پی داشت و در خرداد ماه ۱۳۸۴ هم همانند آذر ۱۳۷۶ جشن شادمانی و پایکوبی سراسری درایران برپاشد، اما کسانی که انتقاد را چاشنی هر گفتاری می کنند، عدم نمایش بازی های زیبا را بهانه ای برای انتقاد از تیم ملی و سرمربی آن برانکوایوانکوویچ قرار دادند.البته این انتقادات، خیلی هم پربیراه نبود. تیم ملی فوتبال ایران در رقابت های مقدماتی جام جهانی، به هیچ وجه زیبا بازی نمی کرد. برای کارشناسان و منتقدانی که شاهد بازیهای زیبای تیم ملی در جام ملت های آسیا در سال ۲۰۰۴ در چین بودند، طبیعتا مسابقات تیم ملی در رقابت های مقدماتی جام جهانی نمی توانست رضایت بخش باشد. به ویژه با توجه به این که مسابقات زیبای ایران در جام ملت های ۲۰۰۴ هم در زمان مربیگری برانکو به نمایش درآمده بود.
به همین دلیل انتقادها از برانکو اندک اندک آغاز شد و به مرور اوج گرفت. هرچه قدر که برانکو می گفت برای نخستین بار تیم ایران بدون اضطراب و دلهره و بازیهای حذفی و پلیآف به راحتی به جام جهانی صعود کرده، منتقدان، بازیهای خسته کننده و معمولی تیم ملی را به رخ او می کشیدند. اشکال برانکو این بود که تیمش زیبا بازی نمی کرد و همیشه بازی زیبا را فدای نتیجه می کرد. به همین دلیل شائبه تغییر برانکو در اذهان عمومی ایجاد شد.
منتقدان همیشگی برانکو با این استدلا ل که باید سرمربی بزرگتری در راس تیم ملی باشد خواستار برکناری برانکو می شدند. در این میان انتخابات سوم تیرماه ۱۳۸۴ و انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری هم به ضرر برانکو تمام شد. سازمان تربیت بدنی هم حالا به جمع مخالفان برانکو و فدراسیون فوتبال که به ریاست محمد دادکان مهمترین حامی برانکو بود پیوسته و از زاویه ای دیگر به این موضوع نگاه می کرد. جمعی از نزدیکان به سازمان ورزش، نشستن روی نیمکت تیم ملی فوتبال ایران را در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان حق یک سرمربی ایرانی می دانستند و برای تحمیل نظر خود، جام جهانی ۹۸ فرانسه را مثال می زدند که تیم ملی فوتبال ایران با سرمربیگری جلا ل طالبی آمریکا را شکست داده و با یوگسلا وی و آلمان بازی های پایاپای انجام داده بود. اما آنها هیچ وقت به این موضوع نمی پرداختند که این نتایج، بیش از طالبی، حاصل زحمات تومیسلا و ایویچ سرمربی بزرگ و نامداری بود که ماهها با بازیکنان تیم ملی کارکرده بود و در آخرین روزهای منتهی به جام جهانی ، در مسابقه دوستانه و نه چندان مهمی با آث رم ایتالیا به دلیل شکست ۷ بر یک از کار بر کنار شد. آن زمان هم احساسات بودکه برکناری ایویچ را رقم زد و حسرت حضور در جام جهانی را با حضور یک مربی نامدار، تا سال ها در دل مردم گذاشت... بگذریم.
سال ۸۴، زمانی که علی آبادی کلید اتاق ریاست سازمان تربیت بدنی را در خیابان سئول ،از محسن مهرعلیزاده رئیس قبلی سازمان تحویل گرفت، کمی آن طرف تر در ساختمان فدراسیون فوتبال، هنوز محمد دادکان در اتاق ریاست نشسته بود و در حال مقابله با موج ها و سیگنال هایی بود که برکناری برانکوایوانکوویچ را از تیم ملی خبر می داد. اما دادکان، با صلا بت خواستار بقای برانکو بود. طی یک سالی که از مسابقه با بحرین و صعود تیم ملی به جام جهانی تا آغاز این رقابت ها تا آلمان فاصله بود، برانکو ایوانکوویچ حتی یک روز خوش هم به خود ندید. یا باید به منتقدانی پاسخ می داد که شیوه بازی تیم او را زیر سوال می برند، یا باید در مورد عدم دعوت از فلا ن بازیکن به همه توضیح می داد، یا باید در خلوت خود، نگران از دست دادن شغلش در تیم ملی باشد. به هر حال او برای رساندن تیم ملی به جام جهانی زحمت کشیده بود و حق داشت که روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی بنشیند که افتخار بزرگی برای هر مربی در جهان محسوب می شود.
این وضعیت تا پیش از آغاز جام جهانی ادامه داشت. در آن زمان، سازمان تربیت بدنی که موفق به برکناری برانکو نشده بود و حرف دادکان به کرسی نشسته بود، از در حمایت از تیم ملی وارد شد تا از سوی فدراسیون فوتبال به ضدیت با تیم متهم نشود. اما این نمایش سازمان هم مصنوعی بودنش آشکار شد; زمانی که در مراسم جشن صعود تیم ملی در ورزشگاه آزادی، برای فدراسیون فوتبال ارزش قائل نشدند و حتی تیمسار نوآموز را به مراسم راه ندادند. دادکان همان زمان فهمید که نمی توان روی حمایت سازمان تربیت بدنی حساب باز کرد. جام جهانی بهترین میدان برای اثبات برتری بود. اما پیش بینی های دادکان درست از آب درنیامد.
اولین دلیل، بازی های تدارکاتی ضعیف تیم ملی بود. البته در این مورد نمی توان فدراسیون دادکان را مقصر دانست. ابتدا در سال ۸۴ برگزاری مسابقات چهارجانبه جام ال جی در تهران به دلیل حمایت کره جنوبی از تحریم های ایران و مخالفت سازمان تربیت بدنی با برگزاری این مسابقات با اسپانسر کره ای با مشکل مواجه شد و میلیون ها تومان از جیب فدراسیون هدر رفت. بعد هم که بسیاری از تیم های معتبر دنیا که برای انجام مسابقه دوستانه با تیم ملی فوتبال ایران دعوت شده بودند به دلیل آنچه سخنرانی های جنجالآفرین محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران از حضور در ایران طفره رفتند.
دادکان از برانکو هم شانس نداشت. برانکو که به جای تشویق شدن و روحیه گرفتن، در یک سال منتهی به جام جهانی شاهد انتقاد شنیدن بود و حتی از ماندن خود روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی هم اطمینان نداشت، با روحیه ای ضعیف پا به این مسابقات گذاشت. اما با این وجود ۶۰ دقیقه مسابقه زیبا با مکزیک می توانست همه مشکلا ت را محو کند. اما اشتباهات ابراهیم میرزاپور و رحمان رضایی و اندکی هم حسین کعبی، دست به دست هم داد تا تیم ایران نابود شود. این اشتباهات کودکانه اگرچه بدشانسی بزرگ برای برانکو و تیم ملی ایران بود، اما مواردی هم بود که برانکو را زیر تیغ تیز انتقادات قرار می داد. اول این که برانکو مربی شجاعی نبود. اعتقاد به یک ترکیب ثابت و انجام بازی های تدافعی، مهم ترین انتقاد مردم و رسانه ها از او بود. دوم این که برانکو هیچ گاه نتوانست تعویض هایی انجام دهد که برای تیم ملی فایده ای داشته باشد. سخن گزافی نیست اگر بگوییم عامل اصلی انتقادات مردم از علی دایی، همان برانکو بود که با تعویض نکردن دایی در هیچ شرایطی، او را از چشم مردم انداخت. و سوم این که برانکو طرز تعامل با رسانه ها و خبرنگاران را نمی دانست. شاید اگر او بهتر با رسانه ها برخورد می کرد، انتقادات از او کاهش می یافت و سرنوشت بهتری در انتظارش بود. درست بر خلا ف مصطفی دنیزلی سرمربی پرسپولیس که با از دست دادن سه جام از تهران رفت، اما به دلیل ارتباط خوبی که با مردم و رسانه ها داشت، هیچ گاه شاهد برخورد حذفی از سوی رسانه ها و طرفداران پرسپولیس نبود.
=======================================
نیازی نیست همش رو بخونین
فط این به قسمت ها توجه کنید:
1:درج خبر انتخاب واندرلی لوكزامبورگو مربی اخراج شده رئال مادرید، برای مربیگری تیم ملی فوتبال ایران در برخی از مطبوعات ایران قبل از جام جهانی 2006...
2:عدم نمایش بازی های زیبا را بهانه ای برای انتقاد از تیم ملی و سرمربی آن برانکوایوانکوویچ
3:هرچه قدر که برانکو می گفت برای نخستین بار تیم ایران بدون اضطراب و دلهره و بازیهای حذفی و پلیآف به راحتی به جام جهانی صعود کرده، منتقدان، بازیهای خسته کننده و معمولی تیم ملی را به رخ او می کشیدند. اشکال برانکو این بود که تیمش زیبا بازی نمی کرد و همیشه بازی زیبا را فدای نتیجه می کرد. به همین دلیل شائبه تغییر برانکو در اذهان عمومی ایجاد شد.
4:منتقدان همیشگی برانکو با این استدلا ل که باید سرمربی بزرگتری در راس تیم ملی باشد خواستار برکناری برانکو می شدند.
5:جمعی از نزدیکان به سازمان ورزش، نشستن روی نیمکت تیم ملی فوتبال ایران را در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان حق یک سرمربی ایرانی می دانستند و برای تحمیل نظر خود، جام جهانی ۹۸ فرانسه را مثال می زدند که تیم ملی فوتبال ایران با سرمربیگری جلا ل طالبی آمریکا را شکست داده و با یوگسلا وی و آلمان بازی های پایاپای انجام داده بود
-------------------------------------------------------------------------------------
میبینین که این حواشی برای برانکو هم وجود داشته و قبل اون هم برای ایویچ و والدیر ویرا و ...
فرق این مربیا بخصوص برانکو با کیروش هم اینه که کیروش آدم روراست و البته نترس و لجباز و یک دنده ای هستش