اختصاصی طرفداری_ پاریسن ژرمن درحالی در پارک دو پرنس مقابل حریف انگلیسی خود پیروز شد که کاملا بر بازی تسلط داشت و بیشتر استراتژی های سرمربی آلمانی اش در زمین اجرا شد و بازی آن گونه که آن ها می خواستند پیش رفت. پاریسی ها در این بازی از دو سیستم که مدام سوییچ می شدند و درحال تغییر بودند استفاده می کرد. در هنگام حمله سیستم بازی آن ها 3142 بود، مارکینیوش در رأس دفاع و بین کیمپمبه و سیلوا قرار می گرفت و جلوی آن ها وراتی تک هافبک دفاعی شاگردان توخل بود. نکته مهم این بازی پست نیمار و دیماریا بود، این دو بازیکن جلوی وراتی و به عنوان هافبک بازی می کردند اما دائما درحال تغییر پست خود بودند. چند نوع حالت وجود داشت، هنگامی که توپ در کناره ها در جریان بود یکی از این دو به کمک کرر یا برنات می رفتند تا از کناره ها حریف را دور بزنند که زیاد هم از آن استفاده نشد. حالت دوم عقب آمدن های مداوم نیمار برای بازی سازی و پایه ریزی حملات تیمش بود تا با سرعت و خلاقیتش خط هافبک حریف را گیج و آن ها را از بازی خارج کند. دی ماریا نیز این کار را انجام می داد اما نه به اندازه نیمار. حالت بعدی در سمت چپ پاریس بود جایی که دیماریا، نیمار و بازیکنی دیگر مثلث های زیادی را ایجاد کردند تا دفاع حریف را برهم بزنند و فضای مناسبی برای حرکت دیگر بازیکنان ایجاد کنند. توخل در تیمش وراتی و رابیو (آنالیز سبک بازی او) را به عنوان 2 هافبک کلاس جهانی در اختیار دارد که یکی از آن ها به دلایل انضباطی در بازی حضور نداشت و فقط وراتی را در اختیار داشت. اما این سیستم در دفاع به 442 خطی تغییر پیدا می کرد و با جلو آمدن مارکینیوش او به وراتی در میانه میدان اضافه می شد تا فول بک های پاریس یعنی کرر و برنات خط دفاع 4 نفره را تشکیل دهند، همزمان نیمار و دیماریا به 2 هافبک چپ و راست تبدیل می شدند. نکته مهم این تغییرات مارکینیوش بود، او شبی استثنایی را سپری کرد و پوشش های فراوانی به دیگر بازیکنان تیمش چه در عمق و چه در کناره ها داد. در ادامه توضیحات بیشتری با ویدئو ارائه خواهیم داد.
اما لیورپول بازی را با سیستم 433 شروع کرد جایی که میلنر و واینالدوم در کنار هندرسون که در راس بازی می کرد خط هافبک تیم شان را تشکیل داده بودند. یکی از تغییرات کلوپ در این بازی که به ضررش هم تمام شد استفاده از گومز در پست دفاع راست بود جایی که بدون تردید آرنولد از او بهتر است. سیستم بازی شاگردان کلوپ همواره بر پایه بازی مستقیم و پرس شدید بوده است اما در این بازی کاملا قضیه برعکس بود و بازی آن طور که آن ها می خواستند پیش نرفت. کلوپ علاقه زیادی دارد که تیمش پرس سنگینی کند و به سرعت با سریع ترین پاس که اغلب مستقیم است فضای زیادی برای مهاجمان تیمش فراهم شود و از سرعت آن ها برای ضربه زدن به حریف استفاده کند. نوع دیگر حملات این تیم که ثابت هم است پایه ریزی حملات یا ضد حملات بر محوریت فیرمینو است که قبلا سبک بازی او را آنالیز کرده ایم. شاگردان کلوپ مجبور شدند بازی را از حالت مستقیم به مالکانه تغییر دهند درواقع پاریسی ها به عقب رفتند و با پرس از مرکز زمین بازی حریف را خراب کردند. هافبک های لیورپول خلاقیت زیادی در بازی مالکانه ندارند و بیشتر توانایی آن ها در دوندگی و درگیری زیاد است که کلوپ از آن ها به همین شکل استفاده می کرد تا به محض رسیدن توپ به 3 مهاجم تیمش فضای زیادی در اختیار آن ها وجود داشته باشد که در این بازی این گونه پیش نرفت. صلاح یکی از مهم ترین بازیکنان تیمش است اما وقتی فضا ندارد عملا بیشتر توانایی هایش را از دست می دهد، فیرمینو در بازی مالکانه بسیار خوب است اما در این بازی کاملا آنالیز شده بود و بازی اش توسط حریف خراب شد تا یکی از بدترین های تیمش لقب بگیرد. مانه سرعت و خلاقیت بهتری نسبت به این دو دارد اما تنها یک بازیکن کافی نیست.
ابتدا سیستم پرس دو تیم و ساختار دفاعی شان را مورد بررسی قرار می دهیم. توخل از پرس آلمانی استفاده می کرد یا همان پرس معروف هاینکس. پاریسی ها چند نوع پرس را اجرا می کردند، به دو شکل پرس انجام می شد، در زمین حریف و در زمین خودی، این که با چه فشاری پرس می کنند یا چه موقع و در چه ناحیه ای پرس را با شدت انجام داده یا فقط بازیکن را به طور مختصر تحت پرس قرار بدهند تا فقط بازی سازی از عقب حریف را خراب کنند و بازیکن مجبور به زیر توپ زدن شود بستگی به شرایط خاص خود را دارد، در واقع تفاوت پرس های این مدل در همین موضوع است. همانطور که گفتیم پاریس دو شکل پرس دارد، از زمین حریف و زمین خودی، در زمین حریف از دو نقطه پرس می کنند، از جلوی محوطه به صورت نفر به نفر حریف را پرس می کنند، به این صورت که بازیکن نزدیک حریف صاحب توپ او را فقط تحت فشار مختصری قرار می دهد تا نتواند بازی سازی راش شروع کند و مجبور به پاس دادن به دیگر بازیکنان یا زیر توپ زدن شود، دیگر بازیکنان پاریس اما نفر به نفر با یار خود حرکت کرده تا بازیکن حریف فضایی برای گرفتن توپ نداشته باشد. اما اگر توپ از خط اول پرس پاریس رد شد بازیکنان این تیم تقریبا بین میانه زمین و محوطه حریف با سرعت بالا حریف را پرس می کنند تا توپ را بگیرند.
شکل دیگری نیز وجود دارد و بستگی به تفکرات مربی و شرایط بازی دارد، پاریسن ژرمن از حدود میانه زمین حریف پرس می کند و حریف را تحت فشار قرار می دهد، شکل این پرس به مانند قبلی است. اما اگر از زمین خودی بخواهند پرس کنند موضوع متفاوت است، بازیکنان پاریس نزدیک به هم حرکت می کنند تا فضا به کم ترین حد ممکن برسد، نحوه این پرس نیز نفر به نفر است، یعنی یک بازیکن، بازیکن صاحب توپ را پرس می کنند و دیگر بازیکنان یار مشخصی را دنبال می کنند تا فضایی برای دریافت توپ نداشته باشد، بازیکنان پاری سن ژرمن می گذارند حریف جلو آمده و به محض اینکه به میانه میدان نزدیک شد آن ها را پرس می کنند تا حریف از مرکز آن ها موقعیت ایجاد نکند و همین موضوع باعـث می شود بازیکنان حریف به عقب رفته و عقب نشینی کنند، وقتی از وسط راهی نباشد آن ها مجبور می شوند تا به کناره ها بروند، توخل بر روی کناره های زمین حساس است، به طوری که تحت هیچ شرایطی نمی خواهد حریف در آن جا فضا داشته باشد به همین دلیل پرس در کناره ها شدید تر است. پاریس در این بازی در اکثر اوقات از میانه میدان پرس می کرد تا حریف را از آن جا تحت فشار قرار دهد.
به ویدئوی زیر نگاه کنید. یک پرس آلمانی از زمین حریف به شکلی که توضیح دادیم.
اما پرسی که بیشتر مورد استفاده توخل قرار گرفت تا با تراکم نفرات و فشار بر روی بک لاین حریف بازی آن ها را مختل کند. بازیکنان پاریس به محض اینکه بازیکن حریف از میانه رد شود یا نزدیک آن شود فشار را آغاز می کنند به این صورت که یک بازیکن حریف صاحب توپ را پرس شدیدی می کند و دیگر بازیکنان با یارگیری دیگر نفرات بازیکن هدف را تحت فشار قرار می دهند.
اما شکل پرس لیورپول نیز شبیه به پرس حریف بود با چند تفاوت. اول اینکه پاریس زیاد علاقه ای به بازی مالکانه نداشت و توپ بیشتر در اختیار حریف بود. دومین موضوع خلاقیت بالای هافبکای پاریس در شکستن این پرس بود که در ادامه توضیح خواهیم داد. پرس لیورپول نیز آلمانی بود.
دو مربی از روش های خاصی استفاده کردند تا پرس حریف را بشکنند، توخل از نیمار و دی ماریا برای شکستن خط پرس حریف استفاده کرد و این دو به عقب می آمدند تا با اوپن پلی حریف را باز کنند. نکته مهم خلاقیت بالای وراتی و نیمار است که پس از مدت ها بدون کار اضافه بازی می کردند. وراتی از عقب بازی سازی را شروع می کرد و شروع به شکستن پرس حریف می کرد و با ایجاد مثلث های زیاد با نیمار و یک بازیکن دیگر خط هافبک حریف را نابود کردند. در 2 صحنه دقت کنید هندرسون و وینالدوم سعی دارند دو نفری نیمار را مهار کنند اما او با دادن پاس و حرکت به سمت دروازه حریف آن ها را دور می زند و به دنبال بازی نمایشی و دریبل زدن نمی افتد. پرس 2 هافبک لیورپول فضای زیادی به بازیکنان پاریس در پشت محوطه حریف داد و در یک صحنه برنات از این خلأ استفاده کرد و گل اول تیمش را به ثمر رساند. برخلاف گذشته نیمار به دنبال فضای خالی بود تا در آن حرکت کند. اکثر فضاها در Half space و در خطرناک ترین نقاط زمین حریف بود.
اما کلوپ که هافبک هایش توانایی فردی بالایی ندارند از دو روش استفاده کرد. یکی استفاده از پاس های بلند مدافع های وسطش و هافبکای تیمش (کم تر)، دیگری عقب آمدن فیرمینو برای کمک به بازی سازی از عقب بود. تراکم بازیکنان پاریس به شدت زیاد بود و مخصوصا سیلوا بسیار عملکرد خوبی داشت و عمق را به خوبی پوشش داده بود. از طرف دیگر فیرمینو کاملا تنها بود و مارکینیوش بسیار عالی او را مهار کرده بود.
فیرمینو در این بازی به عقب می آمد تا مانند همیشه نقش فالس ناین را اجرا کند اما در بهترین فرمش نبود و هرجا قدم بر می داشت مارکینیوش را می دید که تحت فشار شدیدی قرارش داده.
برسیم به ساختار دفاعی پاریسی ها در هنگامی که لیورپول از میانه زمین عبور می کرد. ابتدا به تراکم زیاد نفرات پاریس در یک سمت توجه کنید. بازیکنان این تیم در هر طرف که توپ در آن منطقه بود جمع می شدند و فضای حریف را می بستند. مارکینیوش نقش مهمی در اجرای این تاکتیک داشت و در تمام صحنه ها حضور دارد. به مهاجمین پاریس دقت کنید، آن ها نیز در سمتی که توپ قرار دارد حضور دارند. این تراکم زیاد حریف را مجبور از عوض کردن منطقه بازی باز می دارد و مجبور می شوند تا ابتدا عقب نشینی کنند سپس منطقه بازی را عوض کنند.
بالا اشاره شد یکی از تغییرات این فصل پاریس و این بازی استفاده از مارکینیوش در پستی متفاوت است. او در این بازی در 2 پست متفاوت بازی کرد که توضیح دادیم. در ثانیه 4 ویدئو به مارکینیوش دقت کنید، او به درون محوطه می رود و با خواندن دست فیرمینو پاس او به صلاح را قطع می کند و پوشش مناسبی بین دو مدافع وسط پاریس می دهد. این صحنه در هنگام حمله حریف بود و مارکی در پست 6 بازی می کرد. اما در صحنه بعد او از یک گل احتمالی جلوگیری می کند. 4 بازیکن از لیورپول در مقابل 3 بازیکن پاریسی قرار داشتند اما این مارکینیوش بود که فضای صلاح را بست و توپ او را بلاک کرد. در صحنه بعد او بازی خوانی خیلی خوبی انجام می دهد. دقت کنید تیاگو سیلوا در پستش حضور ندارد و بازیکن هدف یعنی فیرمینو در همان نقطه جایگیری کرده است. مارکی بازی خوانی می کند و آن منطقه را پوشش می دهد. در صحنه بعد او مانه را مارک می کند و به کمک کرر می رود. برتری عددی ایجاد شده باعث شد تا یکی از بهترین وینگر های جهان در این بازی خنثی شود. به صحنه بعد نگاه کنید. این صلاح است که با استفاده از اشتباهات حریف صاحب فضای مناسبی می شود اما مارکینیوش جلوی خط دفاعی تیمش جایگیری کرده بود و توپ صلاح را زد. صلاح در هاف اسپیس فضای بسیار مناسبی داشت اما این فرصت را از دست داد. در صحنه بعد مارکینیوش که در راس دفاع 3 نفره تیمش حضور دارد پوشش فوق العاده ای به سیلوا می دهد و بازهم فرصت را از صلاح می گیرد.
در 2 صحنه مانه فضای زیادی بدست آورد که یکی از آن ها تبدیل به گل شد و دیگری با تکل استثنایی سیلوا دفع شد. در هر 2 صحنه یک وجه مشترک وجود دارد. در اولی مارکینیوش جا می ماند و کرر را پوشش نمی دهد و در دومی در منطقه دیگری است که باعث می شود مانه فضای خوبی پیدا کند.
فکت: لیورپول در این دیدار فقط 1 شوت در چهارچوب داشت.