پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت:سردت نیست ؟ نگهبان پاسخ داد: کیرلرز کرده ام اما عادت دارم
پاشاده گفت: میگویم برات لباس گرم بیاورند. و فراموش کرد !!!
صبح جنازه نگهبان را دیدند روی دیوار نوشته بود:
کص ننت، من به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای در اورد!
لاشی نباشید و مواظب وعده هایمان باشیم.!
#داستان