Cyrus the Great loveهمانا که آمد شما را خبر
که ما را چه آمد ز اختر به سر
ازین مارخواران اهریمن چهرگان
ز دانایی و شرم بی بهرگان
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد
همیداد خواهند گیتی بباد
بسی گنج و گوهر پراگنده شد
بسی سر به خاک اندر آگنده شد
چنین گشت پرگار چرخ بلند
که آید بدین پادشاهی گزند
ازین زاغ ساران بیآب و رنگ
نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیدست کار
که تاج کیانی کند آرزو تفو باد بر چرخ گردان، تفو