Baby-faced Assassinسوال جالبیه. نخواستم ازش عبور کنم. جدی. :)
اولش شاید با تعصب بگم آره ولی تو عمل برام پیش اومده و گفتم نه.
مسئله اونجا پیش میاد که بخاطر شکاف جنسیتی، من و خیلی از پسرهای ایرانی، موقع بلوغ به جای ارتباط با جنس مخالف (چون دسترسی نداریم)، شروع میکنیم به فانتزی بافی. یعنی یکی رو توی ذهنمون درست میکنیم که همیشه ی خدا، برامون حی و حاضره، با عضوه صحبت میکنه و پایه همه نیازهاست و چهره اش هم کُپی پور-ن استارهاست. چون همه ی این چیزهایی که گفتم، مشخصه فیلم هایه پور-نه. خلاصه اینقدر با این تصویر کذایی خو میگیریم که اصلاً با دخترهای ساده چهره (ساده حتی بالاتر) ولی با کمالات حاضر نیستیم وارد رابطه بشیم یه چی میخوایم عین همون پور-ن استارها. این رو میگم چون خودم دارم دست و پا میزنم با اعتیاد به پور-ن و دو سال پیش تقریباً برام فرصتی پیش اومد که با یه دختری باشم، چهره اش ساده ولی مَشتی. طرف نوزانده ویولن خوبیه و تو یکی از دانشگاه های هنر تهران مشغوله. اما موقعی که داشت همه چیز جور میشد، کشیدم عقب و گفتم نه. البته پشیمون نیستم ولی میخوام بگم حتی با اینکه میدونم درستش اینه آدم با آدم های بافضیلت بگرده ولی از درون جیغ میزنم برای کسایی که چهره باربی اند و همه جاشون زده بیرون. :)))
الان یه نگاه بنداز به چهره مُد اکثر دخترهای ایرانی. همون چیزی که پسرهای ایرانی میخوان چون عین من اند.
میبینی؟ مهم نیست که راه درست چیه، مهم اینه از لحاظ ذهنی بیمار شدیم (مقیاس این اتفاق بالاست) و خلاص شدن ازش، بسیار بسیار بسیار دشوار.
دمت گرم که خوندی.