هادی م.آمسلما نیست حسین جان. ولی ادبیات ورزش رو اگه ورق بزنی پر از اصطلاحات جنگه... پیروزی، شکست، حمله، دفاع، یورش، هجوم، دلاور مردان، پهلوانان، هماورد، آوردگاه، نبرد و.... این توی همه فرهنگ ها هم کم و بیش یکسانه... ورزش جنگ دنیای مدرنه و ورزشکاران سربازان اون کشور. قرار نیست با برد یا باخت شرایط کشوری عوض بشه. ولی برای مدتی ولو کوتاه، این بردها یا باخت ها حس غرور ملت ها را تحت الشعاع قرار میدن. کشوری مفلوک می تونه به واسطه موفقیتی توی المپیک یا جام جهانی تبدیل به کشوری شاد بشه. چون برد حس تفوق ایجاد می کنه. مطمئنا این حس دوامی نداره ولی حتی برای کشوری مانند انگلستان، یا ایتالیای دو دوره اخیر این باخت ها حس ناامیدی عمومی رو توی جامعه شون به وجود میاره. رسانه در شدت این حس تاثیرگذاره، ولی در ماهیت وجودیش نه!
سال 1954 که آلمان بعد از شکست در جنگ جهانی و انزوای چندساله ش قهرمان جام جهانی میشه، انگار ژرمن های نا امید دوباره زنده میشن. باور به موفقیت توشون جون میگیره و میشن اینی که الان هستن. و مطمئنا هم عقیده ایم که نفوذ رسانه در اون دوران در قیاس با حال حاضر بسیار اندک بوده. این برد و باخت ها رو هر ملتی به خودش نسبت میده نه تنها به اون ورزش !
واقعا این روزها دامنه نفوذ ورزش غیرقابل باوره. و حتی موفقیت توی مسابقات بزرگ بین المللی می تونه نمادی از پیشرفت هم حتی تلقی بشه