طرفداری- او مثل همه نبود، فرانچسکو توتی پسری بود از رم، برای رم.
نوشته OMAR SALEEM برای These Football Times - رم، شهر ابدی، میزبان بزگترین افراد این ورزش بوده است، افرادی مثل کونتی، فالکائو، سینوری و چینالیا. اما هیچکدام بزرگتر از کاپیتان و سمبل شهر، فرانچسکو توتی نیستند. اغراق نیست اگر بگوییم این هویت شهر رم، یکی از بهترین استعدادهای فوتبال در سطح اروپا بود. از نظر توانایی بازی، او شاید یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال هم باشد. تواناییهای او در زمان بازیاش بیکران بودند و چیزی که او به رم اضافه کرد، بیبدیل و ابدی بود.
به شکل غریبی، او یک عاشقانه را آغاز کرد که شاید هیچگاه نتیجه نمیداد. مادر او در سال 1989 پیشنهاد وسوسهکننده آ.ث میلان را رد کرد تا او برای تیم شهر زادگاهاش که همیشه آرزوی بازی کردن برای آنها را داشته است به میدان برود. توتی در شرایطی پیشنهاد میلان را رد کرد که آن تیم شکستناپذیر با زوج گالیانی و برلوسکونی با هدایت فابیو کاپلو در اوایل دهه نود شکستناپذیر بودند و بازی در میلان برای هر شخصی یک رویا به حساب میآمد. اگرچه، علیرغم تمام آمار و ارقام و اتفاقاتی که رخ داده است، میتوان دوران ورزشی او را یک دوران ورزشی موفق خواند. فرض اینکه او چیزی را از دست داده است، غلط است. موفقیت طبیعی توتی را رم رقم میخورد، تنها باشگاهی که او برای آن در طول دوران ورزشی خود به میدان رفت.
مانند بسیاری از نوابغ، دوران ورزشی او هم کامل نیست. بسیاری از لحظات تاریک در آن وجود دارد. جنجالی که بر سر جایزه پسر طلایی در دوران وزرشی او ایجاد شد و روحیه خشین او همچنان یکی از جذابترین و غیرقابل پیشبینیترین چیزهایی است که در فوتبال وجود داشته است. شاید اما اینجاست که توتی را متمایز میکند. زمانی که ما از او صحبت میکنیم، یک قهرمان در ذهن شما متجلی میشود. قهرمان که به دنبال پیروزی است و نمایشهای تماشایی داشته است. گلهای بهیاد ماندنی که امید یک شهر بودند و در هر شرایط اجتماعی، به هزاران نفر، از پیر تا جوان امید میبخشیدند. کودکانی که میخواستند نسل طلایی بعدی ایتالیا باشند، به لطف حضور توتی، رویای فانتزی کلاسیکشان همچنان زنده میماند.
او به همراه خوان رومن ریکلمه احتمالاً از آخرین نژاد بازیکنانی با خصوصیات ذکر شده هستند. توتی بازیکنی است که همین حالا هم میتوان رو تکنیک او حساب باز کرد، دقیقاً مثل 28 مارس 1993، 26 سال پیش که او اولین بازی خود را برای رم در یک بازی بهیادماندنی برابر برشا انجام داد. نبوغ او در سه عنصر خلاصه میشد: تواناییاش در ایجاد موقعیت از هیچ، تمامکنندگی فوقالعاده و مرگبارش که 250 گل در سری آ برای او به همراه آورد و اعتماد به نفسی که همواره همراه او بود. چه کسی میتواند - پاننکا را البته فراموش کنید - در یورو 2000 آنگونه مقابل هلند پنالتی بزند؟
پنالتی پاننکایی فرانچسکو توتی برابر هلند
نبوغ و استعداد او در فیزیکی که داشت هم مشاهده میشد. پاهای او ذاتاً فوتبالی بودند. لمس توپ او و شیوه حملهاش به سمت دروازه، از ذات فوتبالی او میآمد. هرچند این مغزش بود که او را از دیگران جدا میکرد. او اتفاقی که در آستانه رخ دادن بود را پیش بینی میکرد و انیگمایی بود که برای دو دهه به باشگاه شهرش و تیم ملی کشورش خدمت کرد و آنها را به رستگاری رساند. برخی سرمربیان تلاش کردند تا قدرت او را خنثی کنند و نادیده بگیرند. برای مثال لوئیس انریکه به شکل خاصی اما بهای این کار را پرداخت. او از سمت خود برکنار شد، چراکه تیم رم او در داشتن خلاقیت، توانایی و پیشبینی ناپذیری مشکل داشت. شاید فابیو کاپلو بهترین فردی بود که توانست از توتی بهترین استفاده را ببرد، در سال 2001؛ او هیچگاه استفاده از توتی را متوقف نکرد و در هر برنامه تهاجمی از او استفاده کرد. استفادهای که مزد آن را با قهرمانی گرفت.
آمار توتی جادویی هستند. توتی در بیش از نیمی از دوران بازیاش به عنوان بازیساز به میدان رفته است، اما با این حال به اندازه دل پیرو، باجو و باتیستوتا گلزنی کرده است. بازیکنانی که برای گلزنی آزادی بیشتری نسبت به توتی داشتند و کم و بیش به اندازه کاپیتان رم بازی کردند. چه کسی میتواندصد و سیزدهمین گل او برای رم در فصل 2005/06 را فراموش کند. گلی که در جوزپه مهآتزا برابر اینتر به ثمر رسید. جایی که ضربه چیپ باشکوهی که از بیرون محوطه زده شد و با عبور از تولدو وارد دروازه شد. آن گل احتمالاً یکی از بهترین گلهای تاریخ رقابتهای کالچو است. متاسفانه چند ماه بعد، سایه شوم مصدومیت باعث افت او شد و حتی این نگرانی را به وجود آورد که شاید رم، فرمانده در اوج خود را از دست داده باشد.
اما عشق او به فوتبال و رم باعث شد به میادین بازگردد و توسط مارچلو لیپی برای حضور در جام جهانی آلمان دعوت شود. جایی که او در تمام بازیها به میدان رفت، چهار پاس گل داد و آن گل لحظه آخری حساس برابر استرالیا را به ثمر رساند. او یکی از ستونهای قهرمانی ایتالیا در جام جهانی بود. موضوعی که به او قدرت داد تا پس از هر شکستی بازگردد و حتی پس از 35 سالگی در اوج احترام، همچنان برای رم به میدان برود. در سن 40 سالگی، او به نظر قویتر از تمام بازیکنهای همنسل خود میآمد. شاید این موضوع برآمده از تلاش او در دوران جوانی باشد، اما استعداد او در پیدا کردن فضاها به کمک او آمده بود. مردم خیلی وقتها میپرسند چرا توتی برای به دست آوردن جامها، راهی باشگاه دیگری نشد؟ پاسخ ساده است، او روح رم بود، نجات دهنده آنها بود، قهرمانی که هر هفته به زمین میرفت و افتخار تمام آنهایی بود که نامش را فریاد میزدند. رم خیلی زود برای او به جایی تبدیل شد که به تمام خواستههایش رسید و دیگر لازم نبود برای کسب افتخار، به جای دیگری برود. رابطه میان رم و توتی، یک بازی دو سر سود بود. رم یک کاپیتان میخواست تا تیم را در شرایط آرمانی حفظ کند و توتی یک صحنه برای درخشیدن. بنابراین فهمیدن اینکه چرا او باشگاه را ترک نکرد و در رم ماند، خیلی دشوار نیست. خوشبختانه برای دنیای فوتبال، توتی با رد پیشنهاد میلان در کودکی، تصمیم درستی گرفت. او یک بار پیشنهاد میلان را رد کرد، رویش را به طرف رم برگرداند و پس از آن هیچگاه به عقب نگاه نکرد.
او درحالی در رم ماند که پیشنهادهای زیادی از مطرحترین باشگاههای اروپایی داشت. باشگاههایی که شاید به مراتب از رم بزرگتر بودند. ابتدا رئال مادرید به سراغ او آمد و منچستر یونایتد نیز در سالهای 1999 و 2000 به شدت علاقهمند به جذب توتی بود. سر الکس فرگوسن در یک گفتوگو از علاقه خود به توتی و علاقهاش برای آمدن او به اولدترافورد گفته است. اما او به همان دلایلی که گفته شد، ترجیح داد به جای رفتن به تئاتر رویاها، صحنه خودش در کولوسئوم رم را داشته باشد. او که یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایتالیا است، میگوید دوران ورزشیاش را با آنچه رمیها قضاوت میکنند میسنجند. او به هواداران رم میگوید «مردمم». در این شرایط، جامها یک امتیاز جانبی به حساب میآیند، هرچند که او در این راه هم چندان ناکام نبوده است. یک اسکودتو در سال 2001 در کنار کفش طلا در سال 2007 و قهرمانی جام جهانی در کنار پنج عنوان بهترین بازیکن سال ایتالیا که او با اختلاف زیادی آنها را از آن خود کرد.
موفقیت یک مسئله ذهنی است. از آلن هانسن بپرسید و او به شما پاسخ این موضوع را خواهد داد. از استیون جرارد یا پائولو مالدینی بپرسید و آنها این موضوع را تایید خواهند کرد که رستگاری نه در جامها، بلکه در تلاش برای باشگاهی است که عاشق آن هستند. برای توتی هم همینطور بود. موفقیت او در رساندن مردمش به خوشحالی بود. او تمام تلاش خود را با وفاداری انجام داد و به جایگاهی رسید که استحقاق آن را داشت. از همه مهمتر، او در این راه پر فراز و نشیب، هویت خود را از دست نداد.