درضمن، دوستان نگفتم دیس بدید یا لایک کنید
اگه چیزی بلدین بگین وگرنه سوک سوک نکنید
ماهیت مسألهی ۲۴ نیسان و فرصتی برای ارتقاء شعور ملی تورک (۱/۴)
مقدمه
با اینکه گاهی گفته میشود اهمیت جنگ نرم، پس از شکست آلمان نازی در جنگ دوم جهانی و اثبات بیفایده بودن جنگهای سخت فهمیده شده است اما باید اذعان نمود که جنگهای نرم از دیرباز نیز مرسوم بودهاند. یکی از مصادیق بارز آن، جنگ نرم غرب علیه امپراطوریهای تورک است که از قرنها پیش شروع شده و با سقوط امپراطوری بابریان در هند، و اشغال دشت قپچاق و قفقاز و تورکیستان توسط روسها ادامه یافته، و با انقراض قاجاریه در ایران، و عثمانی در تورکیه ظاهراً به اتمام رسید. جهت پی بردن به عمق این عملیات نرم، کافیست سخن آن مقام بریتانیایی را به یاد بیاورید که گفته بود: «صد سال طول کشید تا مصریها را متقاعد کنیم شما تورک نیستید». حرفی که مشابه آن در مورد تاجیکهای ایران که از صد سال پیش فارس نامیده میشوند نیز گفته شده است.
در جبههی عثمانی، اروپا پس از قرنها شکست سخت پی در پی، نهایتاً در جبههی نیمهسخت موفق شد با فریب و تحریک مزدوران داخلی به هدف خود مبنی بر فروپاشی تدریجی دولت عثمانی نائل شود. یکی از این گروههای مزدور، ارامنهی عضو حزب داشناک بودند که به شکل گروهکهایی از طرف متفقین، بخصوص دولت تزار، سازماندهی و مسلح شده، و در ایران، قفقاز و شرق عثمانی فعالیت میکردند. داشناکها در قبال همکاری با متفقین قول ارمنستان بزرگ شامل بخشهایی از قفقاز، ایران و تورکیه را گرفته بودند و برای همین، علاوه بر حمله علیه قوای عثمانی، به غارت، قتلعام و پاکسازی قومی مردم غیرنظامی مسلمان عمدتاً تورک در ارمنستان خیالی خود نیز دست میزدند که منجر به تهجیر آنان گردید. طبیعی است که طی این جریانات تعدادی ارمنی نیز کشته شده باشند اما ارامنه به جای درک خامی خیال خود و بازگشت به زندگی صلح آمیز در کنار دیگران، تلاش دارند موضوع را بغرنج نمایند؛ طوری که به همراه حامیان مسلمان و مسیحی خود ادعا میکنند که تورکها در سال ۱۹۱۵ بیش از یک و نیم میلیون ارمنی را کشتهاند و سعی میکنند همهساله با برگزاری مراسمی در روز ۲۴ نیسان (۲۴ آوریل / ۴ اردیبهشت) این موضوع را مطرح و تورکها را به اصطلاح محکوم نمایند.
این مسأله (ادعای دروغین کشتار ارامنه توسط تورکها) از چند زاویه قابل بررسی میباشد و مقصود این وجیزه، بررسی مختصر ماهیت آن از جهاتی مختلف است.
مسألهی ارمنی از منظر ژئوپلیتیک جهانی و اقتصاد بینالملل
اروپایی که در پی توسعهی کشتیرانی خود به ناگاه سر از سرزمینهای بکر آمریکای کنونی در آورده و با تاراج ثروت سرخپوستان آمریکا و استثمار سیاهپوستان آفریقا تجارت دریایی خود را گسترش داده و باعث تخفیف اهمیت جادهی ابریشم ولذا تضعیف قدرت اقتصادی تورکها گشته بود، پس از انفجار جمعیتی ناشی از ترقی علمی و صنعتی در حال تبدیل شدن به غول اقتصادی، سیاسی و نظامی جهان بود و قصد داشت برتری سیاسی، اقتصادی و نظامی هزار سالهی تورکها را که اینک به دلایل گوناگونی (خارج از حیطهی این بحث) عقب مانده و ضعیف گشته بودند، با مداخلهی ژئوپلیتیک از بین برده و با تنظیم مجدد دموگرافی و آرایش جمعیتی جهان، برتری خود را تثبیت و مداوم نماید.
در این راستا، اروپاییان از دو جبهه علیه ملت تورک وارد عمل شده بودند. از یک طرف، علیه ملت تورک تبلیغات منفی میکردند و از طرف دیگر، با استفاده از ایدهی مدرن ملت که در اروپا شکل گرفته بود، اقوام مختلف تبعهی امپراطوریهای تورک را به ملت شدن تسویق و تشویق میکردند. یکی از این اقوام، ارمنیان بودند که به صورت پراکنده و صلحآمیز و با صفت «صادقه» در شهرهای مختلف ممالک قاجاری و عثمانی در کنار تورکها میزیستند. روسها پس از جنگهای قاجار و تزار به نوعی مقام قیمومیت ارمنیان ممالک قاجاری را کسب کرده و ارمنیان زیادی را از این مناطق در قفقاز جمع کرده بودند. همین نقش قیم را اروپای غربی به بهانهی دفاع از حقوق مسیحیان برای ارمنیان ممالک عثمانی بازی میکرد.
این دولتها با تحمیق، تجنید، تجهیز و تسلیح برخی از ارامنه و قول اعطای سرزمین و تشکیل دولت (ارمنستان بزرگ)، آنها را افرادی شدیداً ضد تورک بار آورده و به عصیان و طغیان علیه دولت عثمانی و قتلعام تورکها وا میداشتند. دستجات شرور و تروریستی ارمنی به آزار، اذیت، قتلعام و اخراج تورکها از موطنشان میپرداختند و بدینترتیب توانستند کشور کنونی ارمنستان را در بخشهایی از قفقاز که عموماً تورکنشین بود تأسیس کنند. اما هزیمتشان در مقابل قشون منظم عثمانی و سقوط دولت تزار مانع گسترش ارضی ارمنستان به دریای خزر، غرب آذربایجان و شرق آناتولی گردید.
برگوتای ایلتریش