از نظر دانشمندان فیزیک کوانتومی بیگ بنگ یا مه بانگ کاملترین تئوری شکل گیری کائنات و کیهان میباشد.
این واقعه بین سیزده تا پانزده میلیارد سال پیش رخ داده است، درحقیقت این حادثه از آن نقطه صفر شروع می شود. قابل ذکر است که باوجودچنین فشردگی ای طبیعتاً دمای بسیار زیادی در لحظه کمی قبل از انفجار بزرگ حاکم بوده است. هنگامی که فضا وزمان شروع به بزرگ و باز شدن کرد، دما مدام رو به کاهش بوده به طوری که تخمین زده می شود وقتی فقط یک ثانیه ازتشکیل کائنات می گذشته است ده میلیارد کلوین نزول دما داشته ایم.
انبساط جهان به قدری شدید رخ داده است که از اندازه کوچکتر از یک هسته اتم در یک لحظه به اندازه کره زمین بزرگ می شده، یعنی انبساط و تورم بعد از بیگ بنگ شروع شده بود اما هنوز کهکشانها به وجودنیامده بودند. نور آغاز کائنات بود سپس بعداز نور، ماده ایجاد شد و شاید بعد از دو میلیارد سال از انفجار بزرگ کهکشانها شکل گرفتند و خورشید ما یکی از ذرات کوچک آنهاست.
.
اما
در حدود 13میلیارد و 700 میلیون سال پیش جهان هستی در تاریکی مطلقی بود و هنوز نور و زمان و مکان وجود نداشت که یهویی و به صورت کاملا تصادفی (چقدر خوش شانس بودیم) که اتمی پا به عرضه این جهان گذاشت که در داخل آن هنوز قانون مکان وزمان وجود نداشت و متشکل از مه بسیار داغی و مقدرای انرژی بود حالا جالب بود که این اتم شانسی تابع قوانین جهان هستی بود و جالبتر از این خود این قوانین پیچیده جهان هستی را شانس ایجاد کرد عجب شانس هوشمندی داریم
به هر حال اتم جهان ما شروع به تشعشع عظیم از پرتوزایی کرد که در حدود کمتر از یک تریلییون ام یک ثانیه از یک اتم به اندازه یک پرتقال و بعد از 100 ثانیه به اندازه منظومه خورشیدی ما شد با طولی حدود تریلونها کیلومتر و در همان حال انرژی کیهان در حال سرد شدن بود و ذرات اتمی در حال ساخته شدن بودند( ذرات اتمی اولین چیزی بودند که ساخته شدند) ذرات اتم متشکل از ماده و پاد ماده هستند که قاعدتا باید به صورت مساوی ایجاد شوند ولی چون که ما در انفجار خوش شانسی به سرمیبریم قرار نبود مساوی باشند چرا که در هر یک میلیارد ذره یکی بیشتر از دومی بود و وقتی که ماده و پاد ماده به هم برسند با ساطع کردن نور زیادی یکدیگر را نابود میکنند و به علت اینکه تعداد انها با هم مساوی نبود تعدادی که باقی مانده بود برای تشکیل جهان هستی ما کافی بود
پس از گذشت 10 دقیقه از عمر جهان قطر جهان به اندازه هزاران سال نوری بود 330000 سال همینطور در حال سرد شدن و دور شدن از همدیگر بود و سرانجام مه از بین رفت و جهان پدیدار شد
شانس ما تا الان همه چیز را با مهندسی نجومی ای بسیار بالای اتم به اتم ساخته بود
وحالا نوبت نیروی گرانش بود که بقیه کارها را به عهده گرفت البته اینجا ناگفته نماند که شانس ما نیروی گرانش را بوجود آورد تا بقیه کارها را به عهده بگیرد
در این لحظه جهان به صورت گاز بود و تقریبا همه جا به صورت منظم پخش بود وتا 200 میلیون سال بعد گرانش مشغول جمع کردن گاز و فشرده کردن برای ساختن چیزی که بعدا همه چیز از آن ساخته شد
در اینجا باز هم بخت با ما یار بود عجب انفجار پر شانسی چرا که بعضی از جاهای گاز از جاهای دیگر آن رقیق تر بود و آن قسمت چگالی بیشتر داشت و قسمت چگالی تر گاز همان جایی بود که گرانش متراکم کردن گاز را آغاز کرد
13ونیم میلیارد سال پیش اکثر ماده ی تشکیل دهنده جهان هیدروژن بود و گرانش گازها را درون تودهایی ابر مانند بزرگی متراکم میکرد جالب اینه که شانس ما به هیدروژن خواصی داد که در عین ساده بودن میتواند منبع عظیمی از انرژی باشد .اگر هیدروژن را تا حدود10میلیون درجه حرارت دهیم شروع به تولید انرژی میکند که باعث درخشش ستارگان میشود وهمین انرژی بود که جهان هستی را با نور و گرما تامین میکرد
ولی آین آقای شانس ما به این هم اکتفا نکرد چراکه خواص دیگری به این هیدروژن عطا کرد و کاری کرد که در دمای 10 میلیون درجه فرآیندی به نام همجوش هسته ای آغاز گردد که در این دما هیدروژن شروع به جوش خوردن میکند و عنصر سنگین تری به نام هلیوم را می سازد و میتواند ستاره ای بسازد که اولین ستاره اینچنین ساخته شد.
به هر حال این ستاره متولد شده قطعا حاصل قوانین طبیعی و مواد خامی که از بیگ بنگ به جا مانده بود و اندازه آن حدود 100 برابر خورشید بود و نور آبی پررنگی از خودش ساطع میکرد ( هرچه ستاره انرژی و حرارت بیشتری داشته باشد نور ساطع شده به آبی نزدیک تر است هستیم.
ولی این شانس ما این را میدانست که برای ساختن این عالم فقط به هیدروژن و هیلیوم نیاز نداریم بلکه به کربن و اکسیژن و آهن و غیره نیاز داریم و تو این انفجار باید به شکلی درست شوند چرا که در این ستاره عنصر هیدروژن و هلیوم در حال جوش خوردن هستند و هلیوم سنگین تر از هیدروژن است پس در مرکز ستاره جمع میشود .در نتیجه هلیوم مرکز ستاره را تصرف میکند وآنها همینطور به هم جوش میخورند و عناصر دیگری شکل میگیرد که یکی از آنها کربن است و این شانس ما میدانسته که کربن عنصر اصلی هر موجوده زنده می باشد چرا که خود همین شانس به کربن همچین عنصری را عطا کرده این فرآیند اینقدر تکرار میشود که ستاره مانند یک پیاز لایه به لایه میشودو هرچه به مرکز ستاره نزدیک میشویم عناصر سنگین میشود نئون و اکسیژن و ووووتا به آهن میرسیم واقعا که ابر شانس داریم .ار این به بعد اوضاع تغییر میکند چرا که آهن بعد از همجوشی انرژی زیادی تولید نمیکند پس حرارت تدریجا کمتر میشود و آهن بیشتری در مرکز ستاره تولید میشود تا اینکه سوخت ستاره تمام میشود . حالا نیروی گرانش دست به کار شده و ستاره را در خودش فرو می برد و هر چه مرکز ستاره فشرده تر میشود دمای آن بالاتر میرود تا زمانی که دمایش به 100 برابر دمای مرکز خورشید ما می رسد و سرانجام ستاره در هم میشکند و منفجر می شود
و به این پدیده سوپر نوا میگویند (مرگ ستاره) و با مرگ یک ستاره چیزهای دیگری متولد میشود . موج عظیمی از این انفجار ساطع می شود اینقدر این انفجار عظیم بوده که آهن را مجبوربه همجوشی میکندتا عناصرسنگین تری شکل گیرد مانند طلا و پلاتین و سرب و غیره که همه آنها در دل یک ستاره ساخته میشوند
حدود 300 میلیون سال بعد از بیگ بنگ ستاره های اولیه شروع به ساختن کهکشانها کردند در حقیقت نیروی گرانش نقش تعیین کننده ای در ساختن این جهان را سپری کرده ولی از معایب نیروی گرانش شکل گیری سیاه چاله ها می باشد که خود این سیاه چاله ها هم نقش تعیین کننده در ساختن این جهان را ایفا کرده اند
سیاه چاله زمانی شکل میگیرد که ستاره ای باجرمی 20 برابر خورشید به پایان زندگی خویش میرسد ولی در کهکشان ما سیاه چاله ای هم وجود دارد که قطر آن 11 میلیون مایل میرسد 4 میلیون برابر خورشید که باعث می شود ستاره ها دورآن بچرخند
8 میلیارد سال بعد از بیگ بنگ بعد از کلی خوش شانسی ما کهکشان های داریم که دور سیاه چاله ها می چرخند سیاره های منظومه شمسی که تولد آن به 6 میلیارد سال پیش برمیگردد که خود با انفجار ستاره بزرگی که توده های چرخنده ای از موادی که زمانی زنده بود داشت و موادی که هنگام مرگش تولید شده بود پر کرده بود در این مورد ابرها شامل نیتروژن اکسیژن آهن و هرموادی که برای ساخته شدن جهانی مثل جهان ما مناسب بود پر شده بود
ظاهر شانس کشف کرده بود که چه چیز برای این حیات لازم است و یک سری قوانین فیزیکی به صورت شانسی ایجاد کرده بود تا شانس حیات را برای ما ارمغان آورد
والان نوبت نیروی گرانش که همه آنها را به سوی همدیگر کشاند و گرد و غبار های چرخان بزرگی شروع به شکل گرفتن کردندو در بین آنها هم زمین شکل گرفت بعد از صد سال آن گرد وغبارها تبدیل به گویی بزرگ شد که همین زمین می باشد اینجا بود که شانس دید که با این وضعیت زمین به همین حالت باقی میماند که به عنوان سیارهای که شامل مواد معدنی و صخره ای وفلزی است و حیاتی در آن دمیده نخواهد شد به همین دلیل به این فکر افتاد که نود وسه میلیون مایل آن طرف در قلب نبیولا فشار و دمای توده ای از گاز هیدروژن را بالا ببرد و تا حدی برود که همجوشی رخ دهدو ستاره ای جدید به نام خورشید متولد شود هنگامی که خورشید آتش خود را روشن کرد توده های زیادی از طوفان های خورشیدی که شامل امواج عظیم رادیو اکتیویته از انرژی را آزاد کرد و این باعث شد باقی مانده گاز وغبار نبیولا از حاشیه منظومه بیرون برود و منظومه چیزی بشوده که امروز بسیار زیبا و منظم برسد و این را مدیون شانس هستیمداحالا این سوال خودش را مطرح میکند که آیا این جهان به طراح و مهندس و سازنده نیاز داشت که البته با داشتن همچین شانس هوشمندی جواب نه می باشد
این سوال مانند این است که ایاخدا ما را خلق کرده؟ جواب: با داشتن چنین پدر ومادر هوشمندی نه چرا که همه چی در درون آنها شکل میگیرد و نیاز به خالقی نمی باشد
ویا آیا برای درختی که میوه میدهد خدای لازم هست جواب نه چرا که ما دانه را در درون زمین میکاریم و با استفاده از عنصر آب و خاک و قوانین طبیعی درختی بوجود خواهد آمد که میوه دهد
متاسفانه دارند با درک و شعور ما بازی میکنند چرا که خداوند متعال به صورت علمی این جهان هستی را به وجود آورد و به همین دلیل این همه سفارش برای آموختن علم در قران و احادیث شده است
خداوند وقتی آدم را آفرید در حقیقت کارخانه ای برای تولید نسل که بی عیب و نقص می باشد در دل آدم و حوا قرار داد و نسل ما را از آدم و حوا برقرار کرد
و تمام خواصی که برای خلق یک درخت لازم هست در هسته آن قرار داد که براساس قوانین طبیعی که خود ایجاد کرد و با عنصر آب و خاک که منشا خواص آنها همچنین خدا میباشد این درخت را به عرضه وجود آورد.
فتبارک الله احسن الخالقین.