مطلب ارسالی کاربران
ظهور ملی گرایی در برابر جهانی سازی
امروز در بسیاری از نقاط جهان همچون ایالات متحده، ترکیه، برزیل، لهستان، مجارستان، هندوستان، اسرائیل و ایتالیا ملی گرایان قدرت را در دست دارند. این جریان سیاسی چه گونه قدیمی و چه نمونه جدید آن، ناسیونالیسم است که به صورت رویکردی سیاسی در تلاش برای رسیدگی به مردم عادی و نگرانی های اقتصادی و هویتی آنها که از سوی گروه نخبگان لیبرال نادیده گرفته شده، تعریف می شود. این رویکرد سیاسی مکتب فکری قدیمی است. ملی گرایی با هویت سازی بر مبنای ملیت فرد همراه است و در آن منافع ملی بر منافع فردی و منافع دیگر ملت ها اولویت دارد. ملی گرایان از مردم به عنوان یک نیروی خوب یاد می کند و نماینده این نیرو که آن را اکثریت خاموش می نامند، هستند. آنها مفهوم دیگری هم تحت عنوان دشمن ملت دارند که همان نخبگان لیبرال هستند و فاسد و خودخواه به شمار می روند. نخبگان لیبرال همان نهادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه های لیبرال که ریشه یهودی دارند هستند و گروهی همگرایند که منافع سرمایه داران را از منافع مردم بالاتر و مهم تر می دانند و با هویت زدایی بدنبال نابودی دولت ملت ها و ساختارهای سنتی خانواده در جوامع متمدن هستند. ظهور ملی گرایی در حقیقت شورش علیه جهانی سازی است و افزایش نابرابری درآمد و کاهش امنیت و هویت زدایی در برابر موج عظیم مهاجران عامل شورش علیه نخبگان لیبرال است. ملی گرایان می گویند جهانی سازی تنها به نفع افراد خیلی ثروتمند و گروهی از مهاجرین به کشورهای توسعه یافتع غربی است در حالی که تشدید نابرابری درآمد و مشکلات امنیتی نشانه ای دال بر این مساله است که نخبگان لیبرال اهمیتی به اکثریت خاموش نمی دهند. ویکتور اوربان بزرگترین رهبر ملی گرای جهان در یادداشتی گفت نخبگان لیبرال از یک سو منابع کشورهای جهان سومی را چپاول میکنند و در خاورمیانه و آفریقا جنگ افروزی می کنند و بدین ترتیب بزرگترین عامل فقر و عدم توسعه یافتگی این کشورها هستند و از سوی دیگر با تخریب ساختارهای سنتی خانواده عامل فروپاشی اجتماعی و فرهنگی و رشد جمعیتی منفی در جوامع اروپایی هستند و مشوق موج عظیم مهاجرت از آفریقا و خاورمیانه به اروپا می باشند بدین ترتیب میلیون ها نفر از جمعیت کشورهای جهان سومی که موفق به مهاجرت به اروپا نشدند همچنان در فقر و عقب ماندگی خواهند ماند و میلیون ها شهروند اروپایی نیز با مشکلات هویتی و امنیتی ناشی از پناهجویان درگیرند. ملی گرایی گاهی اوقات صرفا انتقاد از نخبگان لیبرال قلمداد می شود. ملی گرایان نماینده مردم حقیقی یا اکثریت خاموش هستند و علاوه بر درنظرگیری دغدغه های اقتصادی جامعه به مسائل هویتی و ساختارهای سنتی اجتماعی همچون خانواده توجه ویژه دارند. از این نظر بخشی از شکایت های ملی گرایان هویتی و اخلاقی است و مشکل آنها همواره با دشمنان فاسد و بی ریشه هست. آنهایی که طرف ملی گرایان را نمی گیرند بخشی از مردم واقعی یک ملت نیستند. ملی گرایی نخبگان و موسسات لیبرال را هدف می گیرد و رهبران ملی گرا در حال اجرای اراده مردم هستند. ترامپ در بسیاری موارد از عبارت «جهانی سازی گراهای گرسنه فاسد» استفاده کرده و حتی یک مرتبه هم گفته است: «می دانید، آنها یک کلمه دارند که کمی هم قدیمی شده است و آن ملی گراست... می دانید من چه هستم؟ من یک ملی گرا هستم.» و جمعیت حاضر با فریادهای «ایالات متحده آمریکا» پاسخ داده اند. در مناظرات برگزیت در بریتانیا هم حامیان جدایی از اتحادیه اروپا از ملی گرایی و لزوم بازپس گیری تمامیت ارضی کشورشان دم زدند. زمانی بود که افرادی همچون کلارو ام. رکتو و لورنزو تانادا برای ملی گرایی شان مورد تمجید قرار می گرفتند. اگر عوامل موثر در ظهور ملی گرایی یعنی تشدید نابرابری درآمد و جهانی سازی که تنها به نفع یک عده اندک تمام می شود و مشکلات فرهنگی ناشی از هویت زدایی لیبرالیسیم، همچنان ادامه یابند رهبران ملی گرایی که خود را نماینده اکثریت خاموش می دانند، قوی تر خواهند شد. تظاهر به بشردوستی خیریه از جانب نخبگان لیبرال کافی نیست و آنچه که مورد نیاز است، جهانی است که برای هر خانواده ای در سرتاسر جهان زندگی با کیفیت را به ارمغان آورد.