سورپرایز فصل آخر گات؟! تنها چیزی که شاید منو سورپرایز کنه اینه که یه اژدها کالیسی رو بخوره و سانسا هم با نایت کینگ ازدواج کنه.
این صحنهی مکالمهی سانسا و دنریس انقد دوزاریه انگار دادن عمال صدا و سیمای ملی نوشتن.
h
ولی جدی سانسا چرا پرسید نفر اول دنریس کی بوده؟ به تو چه عنخانم؟
h
سانسا بدتر از اون. وااای دنریس اونجا گفت کی گول خورده من یا جان.
یکم دیگه بگذره دنریس به جان میگه تو منو واسه سکس میخواستی بعد دست دو تا اژدهاش رو میگیره میره :))
h
تو صحنه دنریس با سانسا من هر لحظه منتظر بودم نادره خیر آبادی بیاد بگه:
خبه خبه!!خوب عروس و خواهرش شوهر با خلوت کردین،گل میگین گل میشنوین!!
پاشید بیاید سر این دراگون گلس ها رو بگیرید می خوایم شمشیر والریا درست کنیم!!
h
بعد دنریس پفیوز هی جا به جا راجع به اینکه جان اسنو قدش کوتاهه تیکه میندازه اونوقت یکی نیست بگه پفیوز تو خودت به زور یک متر و نیمی، کماکان هم جان از تو بلندتره. فاز عن چیه برمیداری آخه. بعد جلوی سانسا اینو میگه که نیم متر قشنگ از خودش بلندتره. وای خدا امان از آدم پر مدعا.
h
یارو تو سلف یه چیزی تو مایههای تورموند بود (از باب زیبایی و سر و وضع). داشت به رفیقش میگفت دنریس و مارجری زشتن و من نمیتونم تحملشون کنم. فقط حاضرم با سانسا زندگی کنم :))))
#GOT
h
من میرم هر وقت سانسا با دنریس لز کردن صدام کنین
h
فقط اونجا كه سانسا به دنريس گفت ميترسم چون مردا وقتي عاشق ميشن به خاطرش كاراي عجيب غريب ميكنن دنريس هم گفت خاركصده من اينهمه ارتش و با دو تا اژدهاي كيركلفت و تخت آهنيني كه آماده ي تسخير بود رو ول كردم و به خاطر داداش زنازاده ت آوردمشون اينجا تا با دشمناش بجنگم بعد تو چي كص ميگي
h
من جای کارگردانای گات بودم جنگ با واکرها رو نشون نمیدادم. یهو نشون میدادم جان و تیریون خسته برمیگردن تو وینترفل میگن برنده شدیم و همه جشن میگیرن.
بعدشم دنریس و سانسا لخت میشن و لب میگیرن.
h
نمیدونم چرا از دنریس خوشتون میاد مگه کورید و سانسا رو نمی بینید؟
h
خلاصه این قسمت:
- سرسی باز داد.
- سانسا خارشوهر بازی درآورد.
- جان و زیدش با اژدها دور دور کردن.
h
اونجا که سانسا گفت( اصلا ما نمیدونیم اژدها چی میخوره)بعد دنریس گفت (هرچی که بخوان) بعد نگاه کرد به سانسا یعنی قشنگ باید گربه رو دم حجله بکشی تو فامیل شوهر وگرنه باختی
h
تو نگاه سانسا یه برو گمشو خونتون سلیطه ی اژدها باز خاصی بود =))
h