طرفداری - در هر ماه میلادی بازیهایی که تاریخ انتشارشان فرا میرسد عرضه میشوند. قطعا در میان این بازیهای عناوینی وجود دارند که تا ماهها و حتی شاید سالها پس از عرضه نیز بازی شوند. از طرف دیگر بازیهایی نیز هستند که شاید در همان روزهای ابتدایی عرضه به دست فراموشی سپرده شوند.
ماه گذشتهی میلادی عناوین بزرگی در دسترس کاربران قرار گرفتند که مدتها در دست ساخت قرار داشتند و گیمرها منتظر عرضه آنها بودند. همچنین عناوین مستقل و کوچکی نیز در این ماه عرضه شدند. در ادامه سه بازی که قرار است تا مدتهای بازیکنان را به خود سرگرم کنند مرور خواهیم کرد. همچنین، سه عنوان که احتمالا تا همین لحظه نیز دیگر مخاطبی ندارند را معرفی میکنیم. لازم به ذکر است این شش بازی همگی در ماه مارس سال 2019 میلادی منتشر شدهاند.
بهترینها
1- بازی Devil May Cry 5
Devil May Cry یکی از به یاد ماندنیترین عناوینی بود که بر روی کنسول PlayStation 2 عرضه شد. با ظهور DMC استانداردهای سبک بازیهای اکشن نیز تغییر کرد و این مجموعه از همان زمان تا به امروز علاوه بر سبک خاص خود، میراث گرانبهایی را در طول چند نسل از کنسولهای بازی حمل کرده است. پس از پستی و بلندیهای که این فرنچایز ژاپنی در سالهای اخیر با آنها روبرو شد، هواداران امیدوار بودند کپکام با عرضه بازی Devil May Cry 5 مجددا این بازی را به ریشههایش بازگرداند و خوشبختانه همین اتفاق رخ داد. منتقدان در بازخوردهایشان بارها به این نکته اشاره کردهاند که DMC 5 در احیای سبک خاص فرنچایز و زنده کردن ویژگیهایی Devil May Cry به آنها شهرت دارد موفق بوده است. سبک دیوانهوار و هدفمند مبارزات در کنار ضرباهنگ سریع آنها، به همراه موسیقی هیجانانگیز بازی، موجب زنده شدن خاطرات بهترین بازیهای این سری شدهاند. بازی Devil May Cry 5 ترکیبی مناسب از شخصیتهای قدیمی سری و چهرههای جدید است. شماره پنجم بازی Devil May Cry هواداران را به آینده این سری امیدوار کرده است.
2- بازی Sekiro: Shadows Die Twice
برای آنکه به حجم انتظارات بالایی که از بازی Sekiro: Shadows Die Twice وجود دارد پی ببریم تنها کافیست به کارنامهی استودیو سازنده آن یعنی FromSoftware نگاهی بیندازیم: بازیهای Dark Souls، Bloodborne، Demon’s Souls و چندین مورد دیگر. فرنچایز Dark Souls احتمالا به تنهایی بیشترین آمار شکسته شدن دسته را در مقایسه با دیگر بازیهای ویدیویی دارد. بازی سکیرو نیز ادامه دهنده راه عناوین پیشین FromSoftware است. سازندگان این بار سختی شدید و سنتی بازیهایشان را در محیطی کاملا متفاوت از بازیهای قبلی قرار دادهاند؛ داستان انتقام یک جنگجوی شینوبی در ژاپن فئودالی. خوشبختانه این ترکیب به خوبی جواب داده است. در یکی از نقدهای بازی گفته شده است:
در مجموع، با وجود آنکه در بازی کردن Sekiro افتضاح هستم، اما نمیتوانم از آن دست بکشم. Sekiro: Shadows Die Twice تکامل بزرگی برای سبک سولز-بورن (سبک خاص بازیهای Dark Souls و Bloodborne) محسوب میشود و در عین حال مکانیکهای مبارزهای و حرکتی جدیدی را در بستر محیطی زیبا که پر از شخصیتهای عجیب و غریب و دشمنان چالش برانگیز است ارائه میکند.
3- بازی Tom Clancy’s The Division 2
دنباله شماره اول از بازی The Division، این بازی اکشن تیراندازی و لوت محور (لوت یا Loot سیستمی است که طی آن مهمات و تجهیزات از طریق جستجو در محیط و کشتن دشمنان به دست میآید) برای آنکه در بازار اشباع سبک خاص خود بتواند دستاورد خاصی کسب کند نیازمند روشی متفاوت در ساخت و پشتیبانی نسبت به شماره اول بود. یوبیسافت در استفاده از این روش متفاوت موفق بود. بازی The Division 2 مصداق بارزی از این است که یک استودیو سازنده به بازخوردهای عناوین قبلی خود واکنش موفقی نشان بدهد. یوبیسافت به دقت به حرفهای هواداران بازی دویژن توجه کرد و نسخه دوم را تنها با یک هدف عرضه کرد: لذتبخش بودن. بر خلاف نسخه اول، The Division 2 در زمان عرضه حس یک بازی که به خوبی پردازش شده را به بازیکن منتقل میکند و در تجربه لذتبخش بازیکن خللی ایجاد نمیکند.
بدترینها
1- بازی Tech Support: Error Unknown
همیشه اینطور نیست که بدترین بازیهای عرضه شده در ماه لزوما عناوین افتضاحی باشند. گاهی اوقات، فضای رقابت با عناوین دیگر است که موجب میشود یک بازی در فروش ناکام بماند. بازی Tech Support: Error Unknown یک عنوان مستقل است که بهترین و بدترین ویژگی یک بازی شبیهساز را در کنار هم ارائه میکند: اگر به شبیهسازی چیزی مشغول هستید که در ماهیت خود خستهکننده است، تجربه موفق این شبیهسازی نیز حوصله سربر خواهد بود. بازی تک ساپورت این بار شما را در نقش یک اپراتور واحد پشتیبانی قرار میدهد که باید مشکلات مشتریان را حل کند و در حین انجام وظیفه خود را در میان دسیسههای همکارانش میبیند. Tech Support: Error Unknown به عنوان یک بازی مستقل عنوان بدی نیست، بازی کردن آن ساده است و مشکلی ندارد که شما را از بازی متنفر کند، مسئله این است که تک ساپورت نمیتواند برای مدتی طولانی شما را سرگرم نگه دارد.
2- بازی Left Alive
متاسفانه، امکان ندارد تمام بازیها عملکردی درخشان داشته باشند. Left Alive یک بازی با سبک مخفیکاری بود که بسیاری منتظرش بودند. اما به نظر این انتظار بیهوده بود. Left Alive دارای عناصر بقا و تیراندازی نیز هست، اما زمانی که بازی عرضه شد، تقریبا همه بر سر این موضوع توافق داشتند که بازی چندان چنگی به دل نمیزند. مکانیکهای مربوط به بخش مخفیکاری از مد افتادهاند، عناصر بقا به سختی در بازی احساس میشوند و داستان بازی هم غلو شده (در عین حال سرگرم کننده) است. بازی هوش مصنوعی ضعیفی نیز دارد. یکی از منتقدان گفته بود Left Alive تجربهی افتضاح است که به هیچ وجه ارزش 60 دلار یا حتی نصف آن را هم ندارد.
3- بازی Necro Mutex
گیمپلی در یک بازی حرف اول را میزند، و این بخش در بسیاری از بازیها، یعنی درگیر شدن در فعالیتهای خشن به منظور پیشبرد روایت داستانی، یا حتی درگیر شدن در اینگونه فعالیتها بدون هیچ دلیل خاصی! اما حتی بازیهای که قصد دارند بهترین تجربه از یک گیمپلی خشونتبار را ارائه دهند نیز ممکن است روی اعصاب بازیکنان راه بروند. این اتفاقی است که بیشتر اوقات در بازی Necro Mutex رخ میدهد. بازی Necro Mutex یک عنوان علمی تخیلی و به گفته سازندگانش دلهرهآور است که توسط استودیو Denormalizer ساخته شده است. در این بازی، تقریبا بدون هیچ دلیل خاصی باید موجوداتی انساننما را از بین ببرید. Necro Mutex قصد دارد از بازیهای تیراندازی قدیمی تقلید کند اما موفق نشده عناصری که موجب خاص بودن و جذابیت این بازیها میشدند را به طرز صحیحی بکار بگیرد. این بازی بدون وقفه، صحنههای خونریزی و قتل عام را نمایش میدهد درحالیکه بازیهای قدیمی بسیاری وجود دارند که این کار را خیلی بهتر انجام میدهند.