مطلب ارسالی کاربران

یکی از خاطراتی که جلو جمع بد ضایع شدید بگید

Bundes fan 05/14/2019 - 16:23 مشاهده پروفایل

434 مشاهده / 11 دیدگاه 2 2

این مطلب توسط کاربران طرفداری ارسال شده است و دیدگاه طرفداری نیست. قوانین سایت کاربر محور / گزارش تخلف

داغ‌ترین‌ها 👇🏻👇🏻👇🏻

دیدگاه‌ها (11 دیدگاه)

مشاهده 0 دیدگاه جدید

Real Madrid

بچه بودم کوچه بازی میکردیم
زن های محله هم می‌نشستند در خونه یکی همیشه حرف میزدن
یهویی من و دو نفر دیگه ایستاده بودیم کنار زنا
من گوزم در رفت😐
همه نگاه کردن ببینن کی بوده منه خنگم لو دادم چون خندم گرفت
ابروم رفت😃

Amirsam milani

یبار داشتیم یجا هفت خبیث بازی میکردیم هر دور من تقلب میکردم برنده میشدم یکی ک مثلا خیلی باهام تعارف داشت گف داداش حتی تو بازی هم تو بخاطر هوشت از بقیه یه قدم جلویی منم تشکر کردم ، دست اخر یکی از بچه ها دید تقلبمو رو کرد بدجور ضایع شدم

ALI 09

یه روز سر کلاس یه نفر از پشت با کتاب محکم کوبید تو سرم. منم بدون اینکه بدونم کیه و چیه بلند بهش گفتم هوییییی مادر فلان بیشرف!!!(ندیده) تو همون لحظه چشمم به پچه ها افتاد که دهنشون چسبیده بود کف کلاس.فهمیدم یه چی شده تا برگشتم دیدم گنده لات مدرسمون کتاب بدست پشتمه!...

هیچی دیگه اون روز مس سگ ازش کنم خوردم خلاصه دور جناب گرفتم تا ولم کرد وگرنه میکشت منو

مشاهده پاسخ‌ها (2)

Saba

نشدم یاهم یادم نمیاد پس بد نبوده

Farshid b33

این قضیه مال چند سال پیشه
این داستان مال موقعیه ک مشروب اینا نمیخوردم
داشتم با دختره تو فیس تایم صحبت میکردم ک همینجوری گوشی دستم بود رفتم تو اشپز خونه :|
گوشی همینطوری ک دستم بود در یخچال رو باز کردم یع چیز بگیرم بخورم
شیشه شربت آلبالو رو در اوردم گذاشتم رو میز :|
دختره برگشت گفت وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای مشرررررررررررررررررروب
کجایی میخوام بیام :)))
منم نمیدونم چی شد تا حالا اصن مشروب اینا نخورده بودم.نمیدونم چرا یع دفعه یع حس چسی گرفت منو گفتم اره مشروبه :)))
هیچی یکم ناز و نوز و این حرفا کرد و گیر میداد بیام اونجا
این داستان تموم شد بعدا تو یه جمعی اکیپی با بچه ها تو خونع یکی بودیم ک مشروب اوردن
من اتاق بودم ک مشروب اورده بودن
این رفت مشروب برا خودش بریزه برا منم گرفت
رفیقم گفت برا کی میخوای اینم گفت برا فلانی
رفیقم گفت این اصن مشروب نمیخوره
گفت نع باووو فیلمشه.من خودم دیدیم تو خونه مشروب دارن :)))))))))
رفیقم گفت عه ؟ :/ عجب دیوثیه.سر ما نمیخوره.پس بگو چرا مارو محل نمیزاره و از این حرفا
حالا من از اتاق اومدم بیرون هم زمان شد با حرف اینا
گفت مشروب چرا نمیخوری و اینا
هیچی دیدیم اوضاع ناجوره:))) چرا چسی اومدم :))))
دختره گفت مگ اون شب مشروب در نیاوردی از یخچیال داشتی میخوردی ؟
گفتم نع باووو ایسگات کردم
دیوونه مشروبو اخه تو یخچیال میزارن :))))
هیچی اینو ک گفتم دیدم یع جور نگا میکنن چپ چپ گفتن برو گمشو ریدی :)))
بعد تازه فهمیدم چ گندی زدم جلو جمع.تگو مشروب هم تو یخچال میزاشتن :)))))))
هیچی دیگ سرمو گرفتم با صدای خنده اینا رفتم بیرون داشتم ب حماقتم میخندیدم :)))

مشاهده پاسخ‌ها (1)

Arvin مقام

در این یک مورد با سعید شدیدا موافقم اول خودت بگو:)

مشاهده پاسخ‌ها (2)

فقط تا ۳ روز دیگه!