اختصاصی طرفداری- آلمانی ها اینجور مواقع می گویند aller guten dinge sind drei. تمام چیزهای خوب، دفعه سوم به نتیجه می رسد. احتمالا این چیزی است که مدیران یووه امیدوار هستند عملی شود.
زمانی که بیانکونری تنها ۲۴ ساعت بعد از خروج کونته از تیم، ماسیمیلیانو الگری را به عنوان سرمربی جدید یوونتوس به هواداران معرفی کرد، ۹۹ درصد آنها با ذهنیتی به شدت منفی به استقبال مکسِ دیوانه رفتند. او با عنوانِ اخراجی میلان و در حالی که تیمش در رتبه یازدهم جدول بود، در میانه فصل کنار گذاشته شده بود و همه انتظار داشتند عامل تمام بدبختی های میلان، دوباره به تیم هایی مثل ساسولو یا کالیاری بازگردد. یوونتوس برای به خدمت گرفتنِ الگری حتی فرصت گمانه زنی را به رسانه ها نداد و هوادارانی که سرمربی محبوب خود را در چند ساعت از دست رفته می دیدند، با دیدن الگری حتی به ماشینش گوجه پرتاب کردند. اما امروز، بعد از گذشت ۵ فصل، بردن ۱۱ جام و ثبت بهترین درصدِ برد تاریخ باشگاه یوونتوس، الگری با استقبال ورزشگاهی مملو از تماشاگر و در حالی که بخش هواداران افراطی یووه برایش آواز می خواندند، با تورین خداحافظی کرد. یک خداحافظیِ شیک و مجلسی.

یک انسان غیور، یک مربی برنده. پنج سال پیروزی که او در تاریخ نوشت. مرسی مکس الگری!
مکس الگری برای رسیدن به جایی که هست، چند برابر بیشتر از خیلی از رقبایش تلاش کرده است. او هیچوقت فوتبالیست بزرگی نبود اما اعتماد به نفس بالایش وی را در هر موقعیتی نجات داده است. فکر می کنید چند درصد از مخاطبان جدی فوتبال می دانند که الگری در دهه ۹۰، تنها ۲ ساعت قبل از آغاز مراسم عروسی اش با دختری که ۴ سال با وی بود، ازدواج را به هم زده است. ماسیمیلیانو در تمام دوران زندگی اش مورد انتقاد بوده اما هیچوقت اهمیت نداده چون مطمئن بوده کاری که انجام می دهد درست است. مربی هایش می گفتند به خاطر اینکه اهل بندر لیورنوست، تا این حد یک دنده و سخت کوش به نظر می رسد اما مکس با مهاجرت به دوران مربیگری، نشان داد که هوش لازم برای رسیدن به بهترین ها را هم دارد. احتمالا خیلی ها امروز نمی دانند که الگری برای رسیدن به سطح اول در فوتبال دنیا، از لیگ دسته چهارم ایتالیا شروع کرده است. الگری، جرقه چیزی که امروز با نام ساسولو در ایتالیا می شناسیم را زد. او موفق شد آنها را برای اولین بار در تاریخ به سری بی برساند. الگری به کالیاری رفت، آنها را به بهترین رتبه ۱۵ سال اخیر رساند و با تیمی فوق العاده، حتی جایزه نیمکت طلایی(بهترین سرمربی سری آ) را بالاتر از مورینیو در اینتر برد.
دوران الگری در میلان، خیلی نیاز به مرور خاطرات ندارد اما شاید بتوان این را یاد آور شد که آخرین باری که تیمی جز یوونتوس قهرمان سری آ شده، میلانِ الگری بوده است. الگری در تمام ۳ فصل و نیم حضورش در روسونری، تیمش را نه تنها در لیگ قهرمانان اروپا دید، بلکه همیشه به مراحل حذفی رفت. میلان در حالی الگری را در نیم فصل و در میانه جدول اخراج کرد که وی قبلا در شرایطی مشابه تیم را بالا آورده و سهمیه را با کسب رتبه سوم قطعی کرده بود. بعد از جدایی الگری از میلان، این تیم هرگز به لیگ قهرمانان اروپا صعود نکرده است.

آخرین باری که تیمی جز یوونتوس قهرمان سری آ شده، میلانِ الگری بوده است
یوونتوسِ 2.0 با ماسیمیلیانو الگری، به حدی موفق بود که حتی مدل کسب و کار باشگاه را عوض کرد. زمانی که اخراجیِ میلان به باشگاه آمد، از آخرین باری که یوونتوس به نیمه نهایی لیگ قهرمانان رسیده بود، ۱۲ سال می گذشت! الگری تیمی را تحویل گرفت که سرمربی قبلی(آنتونیو کونته) معتقد بود ۱۰ یورو ارزش دارد و با آن نمی توان به رستوران ۱۰۰ یورویی رفت. در حالی که یوونتوسِ 1.0 با کونته، ذهنیت برنده بودن را در ایتالیا بازیافت و به قهرمانی رسید، همچنان در اروپا مشکلات زیادی دیده می شد. بازی نکردن در سطح اول فوتبال اروپا برای مدت زیاد، قهرمان ایتالیا را به حذف در مرحله گروهی برابر گالاتاسارای رسانده بود و تیم کونته ۲ سال پیاپی در زمین نماینده های دانمارک، نتوانسته بود برنده از زمین خارج شود. اوضاع وقتی فاجعه شد که یوونتوسِ موفق کونته در سری آ، حتی نتوانست در لیگ اروپایی که تورین میزبان فینالش بود به موفقیت برسد و در نیمه نهایی حذف شد.
یوونتوس در نسخه دوم، سرانجام به اروپا سلام کرد. الگری با تقریبا همان تیمی که کونته بی ارزش خوانده بود، در همان فصل اول به فینال لیگ قهرمانان رفت(با حذف رئال مادریدِ قهرمان) تا بیانکونری به طور کل، روش درآمدزایی اش را تغییر دهد. پول هنگفتی که از موفقیت در لیگ قهرمانان اروپا بدست آمد به همراه ستاره هایی که همچنان هر تابستان تیم الگری را ترک می کردند، یوونتوس را به چیزی تبدیل کرد که امروز دوباره تبدیل به مدعی قهرمانی در اروپا شده است. تیمی که کمتر کسی در برابر دورتموندِ کلوپ یا رئال آنچلوتی روی آن حساب باز می کرد، به فینال لیگ قهرمانان رسید(بعد از ۱۲ سال) و در همان فینال، لیخشتاینر و اورا دفاعش بود، موراتا مهاجم گلزنش و البته روی نیمکتش به طور دقیق استوراری، اوگبونا، پادوین، استورارو، کومان، پریرا و یورنته نشستند. پروژه الگری در یوونتوس کار را به جایی رساند که در فصل پنجم حضور آقای مربی، وی به حدی بازیکن در اختیار داشت که نمی دانست به کدام بازی دهد. موفقیت در اروپا و درآمد حاصل از آن، بانوی پیر را هرسال مجهزتر کرد تا الگری بتواند در سال آخرش، حتی کریستیانو رونالدو را تمرین دهد. الگری همچنین به جز قهرمانی در سری آ، به کوپا ایتالیایی(جام حذفی ایتالیا) رسید که یوونتوس ۲۰ سال بود نبرده بود.

زمانی که الگری به یوونتوس آمد، از آخرین باری که این تیم به نیمه نهایی لیگ قهرمانان رسیده بود، ۱۲ سال می گذشت
دومین فصل الگری با دوگانه دیگری همراه شد. از دست رفتن صعود به مراحل پایانی لیگ قهرمانان در مونیخ و در حالی که مدافع خودی در دقیقه ۹۴ اشتباه کرد، قطعا چیزی بود که هواداران بیانکونری را راضی نگه دارد. همچنان سیلِ جدایی ستاره ها از یوونتوس ادامه داشت و این بار نوبت پوگبا بود اما الگری در فصل سوم به جز دوگانه، دوباره به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسید. یوونتوس، رکورد درآمد تاریخ لیگ قهرمانان را زد اما قهرمان نشد. برخی از هواداران یوونتوس معتقد هستند که الگری باید بعد از فینالِ کاردیف از تیم خداحافظی می کرد اما اگر کمی با واقعیات و منطق با قضیه روبرو شویم و خود را جای مدیر تیم قرار دهیم، می بینیم که قطع همکاری با فردی که در ۳ فصل، تمام جام های داخلی را درو کرده و ۲ بار به فینال اروپا رفته است(چیزی که ۱۲ سال بود محقق نشده بود)، توجیه پذیر نیست.
یوونتوس وارد فصل چهارم شد. ستاره خط دفاعی تیم در فصل قبل، یعنی لئوناردو بونوچی تصمیم گرفت به میلان برود اما بیانکونری در جلو، خودش را تقویت کرد. تیم الگری دوباره در مسابقات داخلی موفق بود و در مراحل حذفی لیگ قهرمانان حتی توانست تاتنهامی که امسال به فینال رسیده را حذف کند اما ایستگاه مادرید، یوونتوس را از رسیدن به نیمه نهایی دور کرد. با توجه به اینکه الگری همچنان بازی های برگشت در اروپا را جبران می کرد و حتی در مادرید با زدن ۳ گل به بازی برگشت، دوباره اثباتِ توانایی مربیگری وی آسان بود. یوونتوس با پنالتی دقیقه ۹۴ حذف شد و با وجود اینکه درصد نارضایتی از تیم کمی بیشتر شد، همچنان شرایط توجیه پذیر به نظر می رسید. رسیدن به قهرمانی اروپا، به فاکتورهای مهمی بستگی دارد و در یوونتوسی که حتی شعار اصلی باشگاهش FinoAllaFine است، مهمترین چیز جنگیدن تا لحظه پایانی است. بازگشت به بازی در مادرید و زدن ۳ گل به تیمی که ماه بعد دوباره قهرمان شد، از نظر مدیریت یوونتوس و بخش مهمی از هواداران تیم قابل قبول بود. در تابستان ۲۰۱۸، مسئله ماندن یا نماندن، دوباره مطرح شد. در اینجا بسیاری از هواداران یوونتوس معتقد هستند که سرمربی ایتالیایی باید قبل از شروع این فصل تیم را ترک می کرد. چیزی که از نظر مدیران و البته شخص بنده، کاملا غلط بود. این بدین معنی نبود که الگری بدون ایراد است. بعد از برد درخشان در برابر تاتنهام در لندن هم در همین وب سایت نوشتم که تیم با بن بست تاکتیکی مواجه شده، اما چرا باید به الگری فرصت داده می شد؟ چون یوونتوس همچنان مشکلات زیادی در ترکیب داشت و در تابستانی که باشگاه با موفقیت چند سال اخیر در زمین، تصمیم گرفت پول بیشتری هزینه کند، حقِ الگری بود که حداقل یک فصل دیگر فرصت داشته باشد با تیمی بهتر به میدان برود.
پایان یوونتوسِ 2.0، از همین فصل شروع می شود. بن بست تاکتیکی که جرقه اش در نیم فصل دوم سال قبل نمود پیدا کرده، این بار بعد از چند هفته به سراغ بانوی پیر می آید. تیم از هر نظر بهتر شده(با اینکه با مشکلات مهمی در خط هافبک روبروست) اما نمایش تیم کاملا افت کرده و حتی خسته کننده است. یوونتوس، سوپراستار پرتغالی یعنی کریستیانو رونالدو را به تورین آورده اما در زمین حتی نمی تواند برایش موقعیت ایجاد کند. مشکلِ بزرگ یوونتوس(که حتی از دوران کونته وجود داشت)، سرگردانی در برابر تیم هایی که از جلو فشار می آورند، دوباره در تیم دیده می شود و این بار حتی توان دفاعی بیانکونری افت کرده تا یووه دیگر تیمی نباشد که گل زدن به آن، از قهرمان شدن سخت تر است. هواداران یوونتوس انتظار دارند که با گذشت زمان، تیم دوباره بهتر شود. نمایش درخشان در اولدترافورد، کمی امیدوارکننده است اما یووه همچنان در خلق موقعیت مشکل دارد. خط هافبک تیم با وجود نقص فنی، ناتوان است و ستاره های یوونتوس در خط حمله(که این روزها تعدادشان کم نیست)، فرصتی برای نشان دادن خود پیدا نمی کنند. بازگشت برابر اتلتیکومادرید و حذف تیم سیمئونه، جذاب است اما یوونتوس دیگر خوب بازی نمی کند. فاجعه وقتی رقم می خورد که تیمِ الگری در جام حذفی هم برابر آتالانتا حرفی برای گفتن ندارد و با سنگین ترین شکست فصل، از تورنمنت کنار می رود.
اروپا همچنان باقی مانده اما مهمترین رکنِ تیم الگری سرانجام در تیم دیده نمی شود. یوونتوس دیگر تا لحظه پایانی تلاش نمی کند و در برابر آژاکس، یک ضربه سر از دلیخت کار تیم را تمام می کند. در حالی که یک یوونتوسِ نرمال باید در ۳۰ دقیقه پایانی، آن هم در تورین، عقب افتادن برابر آژاکس را جبران کند(یا حداقل نهایت تلاشش را بکند)، این اتفاق در زمین دیده نمی شود. تیم الگری برای اولین بار در ۵ سال اخیر، شکست را قبول کرده است و این تنها یک معنی دارد: پایان یوونتوسِ 2.0

یوونتوسِ 3.0، قرار است با بازیکنانی که در سال ۲۰۱۹ به خود می بیند، نفس تازه ای بکشد. این نفسِ تازه حتی نمی تواند قهرمانی دوباره در سری آ را تضمین کند اما در بهترین زمانِ ممکن رخ داده است. وقت نفس کشیدن، فرا رسیده بود و تیم می تواند با دوران سرمربی ای که تنها یک لیگ قهرمانان با مارچلو لیپی شدن فاصله داشت، خداحافظی کند چون تمام چیزهای خوب، دفعه سوم به نتیجه می رسند. تمام چیزهای خوب شاید با یک استراتژی رادیکال در دفعه سوم به نتیجه برسد. در روزهایی که بیش از هر زمان دیگری در قرن اخیر، یوونتوس بازیکن هجومی به خود می بیند، تحقق یک تغییر بنیادین در چیزی که طی چند سال اخیر تیم را موفق کرده، اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
بیانکونری برای رسیدن به تکاملِ فنی و بهره وری از ستاره هایش در یک سوم پایانی، نیاز به مورینیو و حتی زیدان ندارد. تنها یک دیوانه می تواند این تیم را به آن چیزی که لازم دارد، برساند. تبصره ۲۲، بزرگترین دغدغه مدیران یووه در روزهای اخیر است. آنها می خواهند مربی دیوانه ای پیدا کنند که برنده باشد اما مربی دیوانه ای که برنده باشد، راحت پیدا نمی شود. شاید تنها پپ گواردیولا را بتوان به عنوان یک استثنا درنظر گرفت که احتمال حضورش در یوونتوس، حداقل در این تابستان به صفر میل کند. با این حال، تایید خبرنگار نزدیک به باشگاه یوونتوس مبنی بر تماس آنیلی و گواردیولا از چند ماه قبل، به خوبی نشان می دهد که قهرمان ایتالیا به دنبال یک مربی دیوانه است. داشتن یک مربی دیوانه، چیزی است که فوتبال اروپا به خوبی از آن استقبال کرده، فقط کافی است نگاهی به لیست مربیانی که تیم هایشان در فینال لیگ قهرمانان و لیگ اروپا حضور دارند بیاندازید. شاید پوچتینو یا کلوپ(در لیورپول) یا ساری، مربیان برنده ای نباشند اما قطعا از هر یازده بازیکن تیمشان می خواهند که برای گل زدن تلاش کنند. چیزی که حالا آنها را در موقعیتی قرار داده که می توانند یک جام اروپایی به کارنامه خود اضافه کنند.
یوونتوس حداقل با بازیکنانِ امروزش، دیگر نیازی به فوتبال نتیجه گرای الگری ندارد. همان طور که بارسلونا به والورده نیازی ندارد. یوونتوس نیاز به تغییر نگرشی دارد که هافبک هایش در رساندن توپ به یک سوم پایانی، بدترین تیم اروپا با فاصله نباشند. یوونتوس به تغییر نگرشی دارد که ژائو کانسلو یا اسپیناتزولا را بابت دریبل بازیکنِ روبرو و حمله به دروازه حریف، سرزنش نمی کند. و تمام این رویکرد، با یک مربیِ دیوانه ممکن است. مربیانِ دیوانه ای که برنده از زمین خارج شوند، با ذره بین پیدا می شوند، اما یوونتوس در سال ۲۰۱۹ ابزاری دارد که آنها را برنده از زمین خارج کند. مارچلو لیپی یک بار گفت که این مربیان نیستند که یوونتوس را می سازند، بلکه این یوونتوس است که مربیان را می سازد. وقتِ یک دوره جدید با فردی که پتانسیل دیوانه بودن را قبلا نشان داده فرا رسیده است. می خواهد ساری باشد یا اینزاگی، می خواهد گاسپرینی باشد یا پوچتینو. بیانکونری به فردی نیاز دارد که ستاره هایش در خط حمله را سرکوب نکند. سران یوونتوس از همان زمانی که تصمیم به خداحافظی با الگری گرفتند، می دانستند که با یکی از بهترین مربیان جهان خداحافظی می کنند تا کمی دیوانه شوند. هزینه دیوانه شدن، کمی بالا به نظر می رسد و حتی با ریسک ناکامی در لیگی روبرو است که آنچلوتی و کونته در آن فعالیت می کنند. با این حال، این به موقع ترین تصمیم کادر مدیریتی یوونتوس از زمان روی کار آمدن آندره آ آنیلی است. مدیری که از زمان ورودش به تورین، کمتر اشتباه کرده است.
بازگشت به پیروزی در ایتالیا، تبدیل شدن به یک مدعی در اروپا و حالا یک یوونتوسِ دیوانه
تمام چیزهای خوب، دفعه سوم به نتیجه می رسند...