پسری روزها پشت در منزل دخترک را میپایید؛
برای دختر سوال بود که اگر او مرا دوست دارد،
پس چرا پا پیش نمیگذارد و با پدرم صحبت نمیکند ؟!
درست است که ماشین پسرک قدیمی بود،
ولی برای دخترک عشق و محبت مهمتر بود!
روزها و ماه ها به همین منوال گذشت و دخترک بسیار کنجکاو شده بود،
روزی دل خود را قرص کرد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند…
از او پرسید ۶ماه است که تو کنار منزل ما می ایستی و مرا میپایی،
وقتی ماشینت را میبینم ضربان قلبم تندتر میشود و…
هدف تو چیست؟!
پسر گفت: وای فای خونتون پسورد نداره
=====================================================
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻮﺷﻴﺸﻮ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ
ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﻴﮕﻪ :
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﮔﻮﺷﻴﻢ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻨﺖ ﺟﺎ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎ
ﭘﺪﺭﻩ : ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﻳﺎﺍﺍﺍ
ﭘﺪﺭﻩ : ﺍﺧﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﮑﺎﺭﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺯﻧﮓ ﮔﻮﺷﻲ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﺪﻡ
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﻣﻴﺸﻲ ، ﮐﺴﻲ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩ ؟؟
ﭘﺪﺭﻩ : ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﭘﻮﯾﺎ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﻴﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ ﺑﺮﻳﻦ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﻱ
ﺳﺮﺕ ﺷﻠﻮﻏﻪ
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻭﺍﺳﻪ ﭼﻲ ﺍﻳﻨﻮ ﮔﻔﺘﻲ ؟
ﭘﺪﺭﻩ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻠﺶ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺮﯼ ﺧﺮﻳﺪ
------------------------------------------------------------------------------
مورد داشتیم پا لپ تاپش نشسته بوده
زلزله میاد همه فرار می کنن
اون می مونه اول صفحه مرورگرو می بنده بعد فرار می کنه ^_^
===========================================
مورد داشتیم طرف انقدر سریع نماز می خونده
که فرشته ها از خدا تقاضای ویدیو چک کردند
==================
تا چند سال پیش هممون شبها میخوابیدیم آقا پلیسه فقط بیدار بود...
میگم چه کاریه؛الان که هممون بیداریم حداقل بگیم اون بیچاره ها بخوابن...