نگو که حالا حال ِ جفتمون يکيه
تو الان کردي به کس ديگه تکيه
تو سرم پُر از مشغله فکريه
که چرا اصلا دوست داشتن اينشکليه
چرا اصلا هيشکي باهات رو راست نيست
اونهمه صداقتت با من کو راستي
چرا هرکس که بازم دم از عشق ميزنه
تو نميتونه تا تهش پاي اون وايسي
منو گذاشتي و رفتي ، بگو چرا
واسه اينکه عشق و حالت بيشتر باشه براه
حال و روز منه ساده رو نگاه
موندم تنها با يه عالمه چرا
ببين يچيزيو حالا دارم بهت ميگم
من سياهي رو توي دلت ديدم
اونم يه روزي ميکنه تورو ولت بي رحم
ميگي دوستم داري باشه بهش ميگم
من هنوزم تو فکرتم يه سره
فقط اميدوارم اين روزا بگذره
ميدونم حال تو بدون من بهتره
چی میشد معرفت داشتی تو یه ذره