این ها را برای این نمینویسم تا معروف شوم ، حرف های دلم است که اگر به زبان نیاورم خواهم مرد.
خوشبین بودن در این دوره زمانه حماقت است
عده ای از غم شدید و فقر در حال مرگ هستند و عده ای با گذاشتن یک غذای گوشتی طلایی در پیجشان دنبال معروف شدن و لایک گرفتن هستند.
عده ای در اتفاقات ناگوار مشهور سلفی میگیرند تا خودی نشان دهند
همه چون کبک سر در دنیای دیگرکرده اند و بعضی ها همسر خود را از این بیشتر در کثافت فرو برده اند و مشغول فضولی کردن در زندگی دیگران هستند
اگر چشمی بود که یاری کند و قلبی که بپذیرد و گوشی که شنوا باشد با درک جنگ ها و فساد ها و ظلم ها و کثافت های چندین سال اخیر بر میخیزید.
میترسم از اینده ای که در ان قلب های ما کور شوند و سر در دنیای غیر واقعی برند و در ان غرق شوند .
میترسم از ان زمانی که از معنویات و دین فاصله بگیریم و غرق در نشان دادن نصویر خود به دیگران کنیم ، ایا ما برای این کار خلق شدیم؟
میترسم از ان زمانی که تمام دغدغه ی ما و فرزمدانمان نشان دادن بدن خود و پول های خود به دیگران برای گعروف شدنشان باشد
میترسم از زمانی که عقل ها در کمدی به عنوان تزئین قرار گیرد ان وقت است که دیگر جنون فوران خواهد کرد
اه در قلب من چنان نفوذ کرده که اتشش زبانه میکشد و این خانه ی ویران را خاکستر میکند ، این خاکستر ها را نگه داشته ام زیرا ارزشش برای من خیلی زیاد تر است از دنیای امروزه ، چه نادانانند ان هایی که طلا را با ارزش میدانند
خاکستر های زندگی ام که کلی خاطرات با ان ها دارم گویا نمیدانند که من انها را به پول و طلا نمیفروشم ، من زندگی ساده را ترجیح میدهم و طلا را لایق این همه پرستش نمیدانم.
در کسب و کارم خاکستر میفروشم تا بلکه جرقه ای زند و قلب سنگین و طلاشده ی یک فرد را بسوزاند تا بلکه حال مرا درک کند.
چه قدر با ارزش است شی ای که برایش بگریی و چه بی ارزش است شی ای که تو را چون حیوان به بند کشد.
" مردمان طلا زده و کسانی که قلبتان چون سنگ گشته و ای کسانی که چون کبک سر در برف فرو بردید
خاکستر فروشم ، قیمتش از طلایی که برایش خرج میکند بسیار گران تر است ، کیست که سینه اش را بشکافم و خاکستری را در قلبش قرار دهم تا بسوزد و به یادش بیاید که کیست؟"
اه چقدر سیاه است دنیای امروزه ، زیبایی خاطرات دنیای دیروزه را به اندک بهایی میفروشند و برای معروف شدن هزینه گزاف میپردازند...
اه چقدر دردناک است نگاه نکردن صورت پدر مادر..
دنیا زیبایی برایم ندارد ، خودم را در اغوش طبیعت انداخته ام
باز هم به وفای طبیعت و رفیقی چون خدا داشتن که اگر نداشتم مرده بودم
(خاکستر : کنایه از خاطرات دنیای بدون موبایل، بدون فضای مجازی)
#لعنت به موبایل