از خودم شروع میکنم فکر میکنم افسرده ام یعنی صد در صد مطمئنم
مثلا چند تا از رفقا زنگ بزنن که مثلا سه روز دیگه میریم شمال منم کار خاصی نداشته باشم بازم ترجیحا اینه که نرم
یا مثلا میام خونه همه طبقه پایین هستن من ترجیح صد در صد میدم برم بالا تنهایی
تمرکز من فقط واسه تنهاییه
تنهایی رو به بودن در بهترین جمع و بهترین دوستام ترجیح میدم
کم حرفم به شدت عصبیم یعنی ثبات ندارم آروم به نظر میرسم ولی یهو یکی یه چیزی میگه چیزه بدی هم شاید نباشه یهو عصبی میشم ولی فقط یک یا دو دقیقه طول میکشه بعدش آروم میشم
عصبی بودنم شدیده یعنی غیر پدرم شر بقیه داد میزنم و پرت کردن وسایل
اون لحظه چشام سیاهی میره دقیق نمیبینم خون به مغزم نمیرسه
از هیچی نمیترسم یعنی میتونم شب تو قبرستون بخوابم
خیلی خیلی کم حرف شدم در حد نگرانی
اینجا زیاد شوخی میکنم ولی اصلا اینجوری نیستم تیپ و قیافه ام بد نیست وضع مالیم خوبه ولی روابط اجتماعی پایینی دارم استرس شدید دارم خیلی خجالتیم
فقط تو عالم مستی پررو میشم و شوخ مجلسو دست میگیرم
افسرده ام بخدا شدید افسرده ام
همش تو فکرم یه لحظه آرامش ندارم دوست دارم بخوابم یا پناه ببرم یه جایی که تنها باشم
حس میکنم زمان اشتباهی به دنیا اومدم من یه مرد دیکتاتورم که با زن جماعت و کوچیک تر از خودش حرف نباید بزنه مردای سی چهل پنجاه سال قبل
من سیگاریم ولی سیگارم دیگه حال نمیده
سیگار رو مشروبم دیگه حال نمیده
به دکتر اعتقاد ندارم به خدا هم ندارم دین که واسه سرگرم شدن واسه بحث با مومنین فقط حال میده
طرفداری سراب بدی نیست علیرضا هم داره پورن هابم دیگه کص صورتی نداره ایکس ویدئو یه فیلمی داشت دبر دختررو جر میدادن صد بار نگاه کردم تکراری شده
ایکس ان ایکس ایکس دیگه قضیب لیسی شاخی توجهمو جلب نمیکنه
کارینا کایف آخرین قربانی جقم بو فعلا تو ترکم تا آواتار 2 اون دختره با دم خیلی حشریم میکنه
شهوانی داستانهای کص و شعری میذاره من دنبال جماع و تجاوز آریا به سید بشیر هر روز سر میزنم ولی نمیذارن
هیچ وقت تمرکز ندارم میبینید بحث به بیراهه رفت
حس سقوط دارم