مطلب ارسالی کاربران
چشم در برابر چشم
در این هجمهها و درگیریهای فضای مجازی ، فارغ از اصل موضوع ، چیزی که بیشتر ذهنم را مشغول کرد آن بود که برخی دوستان برای توجیه توهین ها و رفتار غلط خود به این جملهی کلیشه ای دستاویز شده اند که : اول آنها شروع کردند
یادم هست در یکی از اتوبان های اصفهان به سرعت در حال رانندگی بودم . ( متاسفانه این اخلاق بدِ رانندگیِ پر سرعت را نتوانسته ام از خودم دور کنم ) . چند اتومبیل دیگر نیز در کنار من یا جلو و پشت سرم همین رفتار را داشتند و روی چشم و همچشمی و هیجان ، مدام بر پدال گاز فشار می دادیم و احساس شوماخر بودن لحظه به لحظه افزوده می شد. در پسِ یکی از پیچ های اتوبان ، پلیس نامحسوس ( و آن زمان دیگر ، محسوس ! ) برای من تابلوی ایستش را نشان داد و مجبور به توقفم کرد . دیگر ماشین های همرزم ! به سرعت دور شدند و من ماندم و پلیس محترمِ که بی توجه به بالا و پایین پریدن من ، دسته قبض خوشرنگش را در آورد و مشغول نوشتن شد . هر چه توجیه کردم توجهی نکرد و به ناچار با اشاره به ماشین هایی که همچنان دور می شدند گفتم : پس چرا اونا ؟ مامور محترمِ راهنمایی و رانندگی تنها یک پاسخ داد : به تو چه و خودکارش را رو صفحه جریمه چرخاند .
آن روز از پاسخ مامور محترم جا خوردم و دلخور ، اما بعدتر که به حرفش فکر کردم چیزی مرا در ذهنم تکان داد ، راستی اگر همهی آدم ها رفتار غلطی می کنند مسئولیتِ من چیست ؟ مگر نه اینکه مدعی رفتار انسانی برای همه هستم ؟ پس چرا از خودم آغاز نمی کنم ؟ مگر همه آنهایی که من منتقد رفتار ناصوابشان هستم از من و من و من جمع نشده ایم ؟ اگر یک پرسپولیسی ، یا استقلالی ، یا سپاهانی ، یا تراکتوری ، یا هر هوادار دیگری رفتاری غلط داشت پیش از آنکه به نقدِ عملکردش بپردازم مسئولِ رفتار خویشتنم . جامعهی اخلاقمدار از من ها تشکیل شده ، پس جمع رفتار منها جامعه را می سازد . اخلاق را از خودم آغاز کنم ، پیش از آنکه منتقد رفتار دیگری باشم .