پسرخاله ....یه مطلب فانی گذاشتین جلب توجه کرد اونجا نمیشد نظر داد با این که چندتا از حقایق کشف نشده هم به ذهنم رسید که بگم ولی سانسور کردم:))اومدم پروفایلت مطالبتو خوندم همین یکی یه خاطره برام زنده کرد....
دقیقا همین اتفاق افتاد...خیلی سال پیش اونهم کجا؟!!!!تو مسجد بود ....قطار به قطار ادم نشسته بود...یکی از پره ها پرید ....ولی به طرز معجزه آسایی همه سرها سر جاش بود...ولی خب دچار همچین ترسی نشدم هیچوقت با این که از نزدیک شاهدش بودم...