یه روزِ خب میاد ، که ما همو نکُشیم
به هم نگاهِ بد نکنیم
با هم دوست باشیم و
دست بندازیم روی شونه های هم
مثل بچگیا توو دبستان
هیچ کدوممون هم نیستم بیکار
در حال ساخت ساز ایران
واسه اینکه خسته نشی این بار
من خشت میذارم ، تو سیمان
بعد این همه بارونِ خون
بالاخره پیداش میشه رنگین کمون
دیگه از سنگ ابر نمیشه آسمون
به سرخیِ لاله نمیشه آبِ جوب
موذن اذان بگو ،خدا بزرگه بلا به دور
مامان امشب واسمون دعا بخون
تا جایی که یادمه این خاک همیشه ندا میداد
یه روزِ خوب میاد که هرج مرج نیست و توو شلوغیا
به جا فحش به هم شیرینی میدیم و زولبیا
بامیه ، همه شنگولیم و همه چی عالیه
فقط جای رفیقامون که نیستن خالیه
خون میمونه توو رگ و آشنا
نمیشه با آسمون و آسفالت
دیگه فواره نمیکنه لخته نمیشه
هیچ مادری سرِ خاک بچه نمیره
خونه پناهگاه نیست و بیرون جنگ
وای از توو مثل بم ویروونم
یا اصلا مثلِ هیروشیما بعدِ بمب
نمیدونم ، دارم آتیش میگیرم و اینو میخونم
پیش خودت شاید فکر کنی دیوونه ام
ولی یه روزِ خوب میاد اینو میدونم
راستی ، وقتی یه روزِ خوب میاد
شاید از ما چیزی نمونه جز خوبی ها
ناامن و خراب نیست همه چی امن و امان
کرما هم قلقلکمون میدن میشیم شاد روان
آسمون به چه قشنگه ، کنارِ قبر سبزه چمنه
هیچ مغزی نمیخاد در ره
فقط اگه صبر داشته باشی حله
دست اجنبی کوتاست از خاک
نگو اوو کوو تا فردا
اگه نبودم میخام یه قول بدی بهم
که هر سربازی دیدی گل بدی بهش
دیگه هیچ مرغی پشتِ میله نیست
هیچ زنِ آزاده ای بیوه نیست
دخترم بابات داره میاد خونه
آره ، برو واسه شام میز بچین
[اوترو]
اکنون جنگ داخلی با دشمن داخلی
و همواره در یک نهضت جنگ در صحنهٔ خارجی
و مبارزه با دشمن خارجی
غالبا به پیروزی منجر میشه
و در صحنهٔ داخلی و با دشمنان داخلی
شکست میخوره