نظر تون رو در کامنت ها بگید اگه دوست داشتید دلیل انتخابتون رو هم ذکر کنید
صمد آرتیست میشود سال ساخت ۱۳۵۳
صمد به شهر میرود سال ساخت ۱۳۵۸
صمد به مدرسه میرود سال ساخت۱۳۵۲
صمد خوشبخت میشود سال ساخت۱۳۵۴
صمد در راه اژدها سال ساخت ۱۳۵۶
صمد دربهدر میشود سال ساخت ۱۳۵۷
صمد و سامی، لیلا و لیلی سال ساخت۱۳۵۱
مد و قالیچه حضرت سلیمان سال ساخت۱۳۵۰
******🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷*********
دیالوگی زیبا از فیلم« صمد آرتیست میشود» تقدیم شما دوستان
کارگردان : بفرمایید بیرون بعدا نوبت شمام میشه.
صمد : اون چرا نمیره ، عینُ الله.
عین الله : باقرزادَه.
صمد : چرا اینجا فارتی بازی میشه ، مش باقر همه جا باس این بچه ی نکبتیشا بندازه جلــــو.
کارگردان : جان من شلوغ نکن ، این چیزا به شما ربطی نداره ، اون پسرِ تهیه کنندس ، میفهمی چی میگم؟
صمد : چی؟ ، پسرِ هرکی میخواد باشه ، مُ یه روزم از این زودتر تو کلاس هنرفیشگی ثفت نام کردُم ،
مُ آرتیسته ی فیلمُم هیشکیُم نمیتونه مِثه مُ مُصافِحَه بُکُنَه.
دستیار کارگردان : آقای کارگردان ، اجازه بدید ایشونم باشن ، چون از حیث سر و لباس بیشتر معرف تیپ دهاتی هستن،تا این آقا که کت و کروات پوشیدن.
صمد : هاااااا ، مُ باس باشُم ، مُ بِیترُم ، آقا ، این موواشم ساختگیه ، موواش راستکی نی ، موواش...
لیلا : ولش کن صمد اینجا حرف اضافی نزن حرفاتا چاپ میزننا.
صمد : عِــــــــــه ؟
لیلا : هـــــاااا.
مصاحبه کننده : خُب ، جناب کت خدا شما بفرمایین.
کت خدا : اول از صِمَد آقا سوال بفرمایین بِرَه دنبال کارش ، بعد ما حرفامونا باهم میزِنیم.
مصاحبه کننده : اُ ، بله بله ، صَمد آقا ، شما بفرمایید از بازی تو این فیلم راضی هستید یا نه ؟
صمد : نَـــــــه !
مصاحبه کننده : چرا نه ؟
صمد : خُب این کت خدا و مشتی باقِرَم بلا نسبت آدَمَن که مُ بِرُم تو فیلمشون بازی بازی بُکُنُم؟
کارگردان : اِ اِ صَمَد آقا صَمَد آقا خواهش میکنم ، آقای اعتقادی(مصاحبه کننده) ایشون چندان آمادگی ندارن به سوالات هنری جواب بدن.
صمد : مُ آمادگی دارُم کـــه.
مصاحبه کننده : ببینم این راسته که شما مقدار زیادی قرض دارید؟
صمد : کی قرض داره؟ مُ ؟ مُ به کی قرض دارُم ؟
مصاحبه کننده : به هرکسی ، به تهیه کننده ، به کت خدا و مشتی باقر و غیره و غیره و غیره.
صمد : وا ، چه غلطای ناشتا ناشتا ، هرکی یه قرون طلب داره بیاد دو قرون بِسونَه.
کارگردان : صمد آقا ، این سوال جواب ها جنبه یتبلیغ داره ، راست که نیس.
صمد : آخه میگن تو بدهکاری کـــه.
کارگردان : معذرت میخوام ، من لازمه چند کلمه راجب مصاحبه با صمد آقا صحبت کنم.
صمد : هـــا ، لازمه چند کلمه با خودِ شُما حرف بزَنُم. (کارگردان صمد را به گوشه ای می برد و با آن حرف میزند)
مصاحبه کننده : آقایون تهیه کننده ها ، شما چطور به فکر تهیه فیلم افتادید ؟ جناب کت خدا ، جناب مشتی باقر بفرمایید.
مشتی باقر : بَندَه...بَندَه ، جَدَن در جَد ، از هفت پُشت به این طرف ، به هُنَرهایِ مُختَلِفَ ، از جُمله عالَمِ سیم نُما و فِلِم های سیم نُمایی علاقِمَند هستم،
اَبَوی خُدا بیامُرزِ بَندَه ، از تهیه کنندگانِ معروفِ عالَمِ سیم نُما بودَیَست.
صمد (ادای مستی باقر را در می آورد) : اَی کَه دروغ گو در تمامِ عالَم سیا سُرفَه بِگیرَه ، اون خدا بیامرزِ گور به گور شدَه جُز کا و یُنجَه و عُلوفَه چیز دیگم تهیَه میتونِس بُکُنَه؟
کارگردان : خُب ، حالا از صمد آقا سوال کنید. بیا اینجا بشین ، بشین صمد.
مصاحبه کننده : خواهش میکنم ، بفرمایید صمد آقا ، صمد خان این راسته که شما مقروض هستید ؟
صمد : کی ؟ مُ ؟ نَـــــــه.
کارگردان : عِـــه.
صمد : بله آره ، مُ مست بودُم ، بِم شَرَق و عَراب دادن ، قرض دارُم کردن ، گـــولُم زدن ، اول مستُم کردن بعدم قرض دارُم کردن.
مصاحبه کننده : آ... صحیح.
صمد : این کت خدا... چیکار ؟
کارگردان : مست.
صمد : هـــا،مست ، مستُم کرد ، مستُم کردن ،بعدم انگشتُما گرفتن اینجوری گرفتن زدن تو دِواتِشون ، بعد زدن زیرِ وَرَقشون ، بعدم... چی بالا آوُردُم؟
کارگردان : قرض... قــــرض.
صمد : قرض بالا آوُردُم ، هـــــاااا.
مصاحبه کننده : ما که عکس نمیگیریم ، فقط صدا را ضبط میکنیم.
خب خانوم ، این راسته که گردنبند صد و پنجاه هزار تومنی شمارو دزدیدن ؟
بازیگر زن : بله آقا ، داغمو تازه کردین ، خدا ذلیلش کنه هرکی گردنبند منو دزدیده ، تازه از عشقم کادو گرفته بودم.
صمد : مُ بِگُم کی دزدیده ؟ مُ بِگُم ؟ این... این...(صمد با عین الله درگیر میشود) این عِین الله دزدیده.
عِین الله : باقر زادَه.
صمد : خَفَه بَمیر (کلاه گیس عین الله را می اندازد