مقدمه: تو کتاب جامعه شناسی یک مطلبی بود که خیلی جالب بود
پدیده های اجتماعی به مرور، از انسان هایی که آنها را به وجود آورده اند مستقل می شوند و فزصت ها و محدودیت هایی را برای کنش ها و زندگی آنها ایجاد می کند
این روند تا جایی ادامه پیدا می کند که افراد احساس می کنند پدیده های اجتماعی همانند پدیده های طبیعی هستند.
بخوام ساده بگم منظورش اینه که مثلا ما چراغ راهنمایی رانندگی می زاریم ولی فکر می کنیم از قبل بوده و نمی تونیم تغییرش بدیم
دنیا از همون ابتدا توسط افرادی به چند دسته تقسیم شده و کشورهای مختلفی به وجود آمده اند. از قدیم تا به امروز بین این کشورها تنش و جنگ بوده و خواهد بود.
کشورهایی که هر کدام منافع خودشون رو در نظر می گیرن و اگر کمک به کشورهای دیگه به نفعشون نباشه این کار رو نمی کنن. و حتی اگر کشورهای دیگه مزاحمشون باشن با اونا مقابله می کنن.
این کار بعضی اوقات باعث پیشرفت میشه و کشورها سعی می کنن خودشون رو هم تراز با بقیه نگه دارن تا مشکلی براشون پیش نیاد.( مثل پیشرفت چشمگیر هند و چین و ... )
و بعضی اوقات باعث نخبه کشی و جلوگیری از رشد و پیشرفت جهان میشه.( نمونه ی بارزش کشور خودمون :) )
سوال من اینه که چرا باید مرزبندی وجود داشته باشه؟ چرا همه کشورها متحد نشن؟ چرا این اتفاق نمی افته؟ (لطفا جواب بدین)
از زمان مرزبندی کشورها در قدیم هیچ کس به صورت واضح از حذف مرزها و یکپارچه شدن جهان حرفی نزده چون به نظر خیلی ها این مرزبندی طبیعی است و نبود اون غیرممکنه!
نظر شما ؟؟؟
موافقین با من ؟
این اتفاق ممکنه؟؟
خواهشا با دلیل!