او در مقابل دشمن ایستاد تا از کشورش دفاع کند. اون هم مقابل ارتش اسکندر که دشمن ما بود ایستادگی کرد و با از جان گذشتگی جان خود رو فدای ایران کرد. فرمانده آریوبرزن کسی بود که با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده خود را به سمت تنگه ی دربند پارس رسانید و در آنجا به کمین نشست تا اسکند و افرادش برسند. وقتی که سپاه مقدونی به کشتارگاه دربند پارس رسید.فرمانده اریوبرزن دستور ریختن سنگ های بزرگ را به روی ارتش اسکندر صادر کرد.اسکندر و سپاهش که انتظار چنین خوش امد گویی رو نداشتند زیر سنگها در حال له شدن بودند. پس از پایان سنگها،اسکندر و سپاهش که در بهت و حیرت بوند یا به قول خودمان قفل کرده بودند و تا آمدن به خود بیان و آماده ی دفاع شوند با بارانی از تیر های کمانداران ایرانی رو برو شدند که آنها را یکی پس از دیگری به زمین میانداخت. اسکند به گفته ی بعضی از موراخ حدود ۴۰ روز در محاصره ی آریوبرزن بود که روزی با عده ای از سربازانش روبرو شد که داشنتد یه چوپان را به پیش او می اوردند. نام این چوپان ملعون را تاریخ نوسیان لی بانی از اسیران یونانی بود نوشته اند. لیبانی راه فرار از تنگه و محاصره کردن آریوبرزن را به اسکندر نشان داد و آنها شبانه و در عین غافل گیری به اردوگها فرمانده ی غیورمان آریوبرزن حمله بردن و در این جا بود که آریو برزن و سربازان دلیرش بی پروا به سپاه اسکندر زدند و با شکستن محاصره و زدن تلفات زیاد به سپاه یونان به سمت پارسه یا همون تخت جمشید شتافتند تا قبل از مقدونیان به آنجا برسند و از انجا دفاع کنند اما غافل از این که پارمه نیون در راه تخت جمشید است یعنی درست در مسیر فرمانده آریوبرزن. وقی که سپاه اندک ایرانیان به ارتش پارمه نیون رسید از پشت سر در محاصره ی اسکندر بود که در تعقیب آریوبرزن بود!. در این جا بود که اوج از جان گذشتگی و شجاعت ایرانیان به نمایش جهانیان گذاشته شد. ارتش یونان سپاه ایران را محاصره کرده بود ارتشی که شاید تعدادش به کمتر از ۱۰۰۰ نفر رسیده بود در مقابل ارتشی بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ هزار نفر! معلوم است که نتیجه ی چنین جنگی که در مقابل هر ایرانی ۱۰۰ مقدونی قرار دارد چی می شود. اما این دلیلی برای تسلیم شدن ایرانیان نبود و آنها با کمال تعجب از سوی اسکندر و سپاهش جنگ تن به تن و نزدیکی را شروع کردن و با ایثار و تمتم شجاعت جنگیدن و باز هم به سپاه اسکندر صدماتی زدند اما جنگ به پایان رسید و اخرین سرباز ایرانی با افتخار در خاک خودش به زمین افتاد و فقط فرمانه ی دلیرمان آریوبرزن ماند و ارتش اسکندر مقدونی. حالا باید تسلیم شود یا خود را برای کشتن اماده کند؟
اسکندر که یک اجنبی بود از شجاعت و بی پروا بودن فرمانده خوشش امده بود به او گفت که اگر تسلیم شود و قسم بخورد که به اسکندر خدمت کند او را فرماندار کل ایران میگذارد.! اما فرمانده ی ما با سخنی رسا و خشمگینانه گفت: (شاه ایران مرا به اینجا فرستاد تا تو را نابود کنم، پس چگونه این را از من میخواهی که به ایران و شاهم خیانت کنم. من انقدر در اینجا میجنگم تا خونم دشت را قرمز کند.!) اسکندر هم در اینجا دستور داد که از دور اورا با تیر ونیزه بزنند تا کشته شود، چرا که باز هم از جنگیدن روبرو با آریو برزن که حالا تنها بود میترسید.! به این ترتیب آریو برزن این فرمانده ی دلیرمان کشته شد و درس ایثار را به ما یاد داد و همچنین اسکندر دستور دفن اورا در همان محل داد و گفت که روی قبر او بنویسن به یاد لئونیداس! ( کسی که مقابل ارتش خشایار شاه در یونان همچنین مقاومتی نشان داده بود).
اما ما چی ما که خود از نسل همین بزرگانیم داریم بخاطر عقاید یکسری انسان کم عقل که هیچی از تاریخ نمیدونند ضربه میخوریم. میتونم به جرات بگم شاید نزدیک به ۹۹/۹۹/۹۹ درصد از مردم ایران شاید حتی نام این سردار بزرگ و حتی نام تری داتس دیگر سرداری که مقابل اسکندر ایستادگی کرد رو نشنیده باشند حتی شمایی که الان دارید این پست رو میخونید هم براتون تازه گی داره. چون داریم نابودشون میکنی. بدلیل یه سری عقاید خرافه گونه.
آقایان محترم. مگه نمیگید که باید به شهدا احترام بزاریم پس چرا نمیزارید. مگه اینها در راه وطن کشته نشدند. حتما چون قبل اسلام هستن بیگانه اند. بخدا عقل هم خوب چیزیه.
یونانیان در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک کرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.از شباهت های مرگ لئو نیداس با آریوبرزن این است که هر دو در راه محافظت از یک معبر مردند و لئونیداس نیز مانند آریوبرزن حاضر به تسلیم نشدو خشایار شا دستور داده بود او را آن قدر با تیر و نیزه زدند تا از پا در آمد.و به دلیل همین شباهت در از خودگذشتگی او و آریوبرزن بود که اسکندر دستور داده بود روی قبر آریوبرزن بنویسند به "یاد لئو نیداس".
حالا ما دوتا مجسمه ساختیم و تازه یکیش رو خراب کردیم. بخدا خیلی نادانیم خیلیییییییییییی
همه ی دنیا از تاریخ ایران درس میگیرن و اون رو ستایش میکنن اما خود ایرانیاد دارن مقبره ها و کلا تاریخشون رو نابود میکنند اونم از روی نادانی و بیسوادی یه عده کودن.
کوروش بزرگ ، داریوش بزرگ ، فرمانده آریوبرزن ، فرمانده تری داتس و........ این فرزندان نا اهل خودتون رو ببخشید....................
من که دیگه نمیدونیم از بی کفایتی این قوم اجوج و مجوج چی بگم. نمیدونم چرا باید این مجسمه رو بسازیم و بعد بخواهیم خرابشون کنیم. چرا؟؟؟؟؟؟؟
یا نسازین یا وقتی میسازین حداقل یکم با برنامه بسازید .این گونه مشکلات و بی حرمتی ها به وجود نیاید
نمیدونم عقل دارن یا نه. اما بجای اینکه این مجسمه ی با ارزش رو خراب کنند و بردارند چرا اون عکس ها رو به یه جای دیگه ا ی منتقل نمیکنند
به قول یکی از مطبوعات که گفته بود یک بار دیگر اسکندر بر آریوبرزن پیروز شد. باید بگم اسکندر ها و مغولان امروزی این آقایان خرافه پرست هستند.
امیدوارم که خوب بخونید و با فکرتون نظر بدین.