طرفداری- به مناسبت تولد ژوزه مورینیو، نگاهی متفاوت به دوران مربیگری این مرد پرتغالی انداخته ایم.
تفاوت آدمهای بزرگ و معمولی فقط و فقط در تلاش خلاصه میشود. این شاید تکراری ترین جمله از اسطورهها و قهرمانهایی که تبدیل به نمادهایی از تلاش و کوشش شده اند، باشد. ممکن است شما در تصورات خود جزئی از یک جامعه کوچک در نقطه ای از جهان باشید ولی تلاش میتواند همه چیز را رقم بزند.
داستان مرد پرتغالی دقیقا بیانگر جنگیدن، تسلیم نشدن و ادامه دادن است. ژوزه مورینیو ابتدا کارش را در یکی از آن نقطههای کوچکی که در بالا گفتیم شروع کرد. مربیگری در دبیرستان و مدارس کوچک فوتبالی در پرتغال سر آغاز کارش بود. کمی بعد به عنوان مترجم در کنار سر بابی رابسون حضور پیدا کرد و به همراه او حتی به بارسلونا هم رفت. مورینیو مدتی کوتاه به تیم دوم بارسلونا هم رفت ولی برای رسیدن به رویایش به پرتغال بازگشت و هدایت بنفیکا را به عده گرفت. اولین سیلی محکم به گوش مورینیو زمانی خورد که او را از سمت سرمربیگری بنفیکا خیلی زود برکنار کردند، اما پسرک جوان دو دستی هدفش را چسبیده بود. مدتی در تیمهای دسته پایین تر مربیگری کرد اما هرگز فکر و تصورش را تغییر نداد. آنقدر جنگید تا دوباره به تیم پورتوی آن زمان که تیمی ضعیف بود پیوست.
شاید شما لشکری از یک مشت بازیکن معمولی در تیم خود داشته باشید ولی یک مربی با انگیزه و خوش فکر مثل مورینیو برای رسیدن به بالای جدول کافی است. همان سال سوم شد و قولی عجیب داد:
سال آینده پورتو را قهرمان پرتغال خواهم کرد!
همه یک جوان رویا پرداز میدیدند اما هیولای درون مورینیو بیدار شده بود. نه تنها لیگ پرتغال، بلکه لیگ قهرمانان اروپا و جام یوفا را هم برد. جهان فوتبال لبخندی شیرین میزد چرا که حالا یک مربی فوق العاده ظهور پیدا کرده بود. مورینیو از همان ابتدا هم خاص بودن خود را فریاد میزد. وقتی به عنوان گران ترین مربی به چلسی پیوست و این تیم را قهرمان کرد، حالا لقب آقای خاص بیش از پیش بر سر زبانها افتاده بود. پس از پایان داستان عاشقانه اش به اینتر رفت. کسب سه گانه با اینتر، پیروزی برابر بارسلونا در یک دیدار تاریخی در لیگ قهرمانان و..... همه و همه فلورنتینو پرز را متقاعد کرده بود که غرامت سنگین برای آوردن آقای خاص به برنابئو را پرداخت کند. آقای رئیس رابطه فوق العاده ای با مورینیو داشت هرچند که آقای خاص در رئال مادرید چندان موفق نبود.
همیشه میگویند یک شیر همیشه شیر است. چه زخمی شده باشد و چه پیر ولی بازهم شیر است. مورینیو زخمی از رسانهها و حالا با موهایی سفید دوباره به لندن بازگشته بود. اما هنوز هم خاص بود. کسب دوباره تاج و تخت پادشاهی با شیرهای لندنی دوباره تمام نگاهها را به سمت او کشانده بود. هرچند بازهم سناریوی درگیری او و بازیکنان باعث شد تا لندن را ترک کند. ترک کردنی که جنجالهای زیادی به وجود آورد چرا که به تیم رقیب رفته بود. اوج درهم شکستن این رابطه عاشقانه میان مورینیو و هواداران چلسی زمانی رخ داد که وی از رویای مربیگری در منچستریونایتد گفت! ژوزه در اولدترافورد هم سندروم اخراج شدن در فصل سوم را تجربه کرد و پس از کسب نایب قهرمانی در لیگ برتر و قهرمانی لیگ اروپا به همراه قرمزها، از شهر منچستر هم رفت.
حالا ژوزه مورینیو 60 ساله شده است. دیگر نمیشود آن انگیزه همیشگی را در او دید ولی هنوز هم خاص است. مرد پرتغالی نه به خاطر مصاحبههای جنجالی و البته جذاب با رسانه، نه به خاطر کل کلهای همیشگیاش با آرسن ونگر، نه به خاطر عدد سه نشان دادن به هواداران یوونتوس و نه به خاطر دویدنش در چمن نیوکمپ بلکه به خاطر شخصیتی که دارد تا همیشه خاص است. مورینیو شاید گاهی اعصاب هواداران حریف را خرد کند و شاید هم گاهی زبان تندش خودیها را هدف قرار دهد ولی او ژوزه مورینیو است. پسر بچه ای که روزی حتی در کشور خودش طرد شد ولی آنقدر محکم و استوار روی مسیرش ایستاد تا تمام دنیا را به تعظیم خود در آورد. به قول چرچیل، نه قدرت بدنی و نه هوش، بلکه تلاشِ پیوسته کلید باز کردن تواناییهای بالقوه ماست. او همان پسر بچه آرام کنار رابسون در بارسلونا است که حالا همه چیز را به دست آورده است. آری او ژوزه مورینیو، آقای خاص است.
اخبار داغ