خلقت مورچه در نهج البلاغه:
آن چه از طبیعت در قرآن مجید و احادیث آمده است، برای توجه دادن به عظمت، علم، حکمت، قدرت و مشیّت خداوند سبحان میباشد، بنابراین، اگر چه به چگونگیهایی اشاره شده باشد، اما مقصود صرفاً تعلیم علوم طبیعی یا زیست نمیباشد، بلکه بیان آیات و نشانهها، برای "مبدأ و معاد شناسی" است؛ لذا همیشه متذکر میگردد که خداوند چنین موجود یا پدیدهای را خلق کرده است، پس او را بشناسید
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام نیز در بیانات نورانی خود، با همین مقصود، به خلقت بسیاری از جانداران و جانواران، از جمله طاووس، شبپره، مورچه و ... اشاره نمودهاند، و همانطور که در سوره الغاشیة آمده است که به چگونگی خلقت (كَيْفَ خُلِقَتْ) شتر (نماد کاملی از چهارپایان)، زمین، آسمان و ... بنگرید، ایشان در مورد مورچه فرمودهاند:
« …انْظُرُوا إِلَى الَّنمْلَةِ فِی صِغَرِ جُثَّتِهَا، وَلَطَافَةِ هَیْئَتِهَا، لاَ تَکَادُ تُنَالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ، وَلاَ بِمُسْتَدْرَکِ الْفِکَرِ، کَیْفَ دَبَّتْ عَلَى أَرْضِهَا، وَصَبَتْ عَلَى رِزْقِهَا، تَنْقُلُ الْحَبَّةَ إِلَى جُحْرِهَا، وَتُعِدُّهَا فِی مُسْتَقَرِّهَا. تَجْمَعُ فِی حَرِّهَا لِبَرْدِهَا، وَفِی وُرُودِهَا لِصَدَرِهَا مَکْفُولٌ بِرِزْقِهَا، مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِهَا لاَ یُغْفِلُهَا الْمَنَّانُ، وَلاَ یَحْرِمُهَا الدَّیَّانُ، وَلَوْ فِی الصَّفَاالْیَابِسِ، وَالْحَجَرِ الْجَامِسِ! وَلَوْ فَکَّرْتَ فِی مَجَارِی أُکْلِهَا، وَفِی عُلْوهَا وَسُفْلِهَا، وَمَا فِی الجَوْفِ مِنْ شَرَاسِیفِبط بَطْنِهَا، وَمَا فِی الرَّأسِ مِنْ عَیْنِهَا وَأُذُنِهَا، لَقَضَیْتَ مِنْ خَلْقِهَا عَجَباً، وَلَقِیتَ مِنْ وَصْفِهَا تَعَباً! فَتَعَالَى الَّذِی أَقَامَهَا عَلَى قَوَائِمِهَا، وَبَنَاهَا عَلَى دَعَائِمِهَا! لَمْ یَشْرَکْهُ فِی فِطْرَتِهَا فَاطِرٌ، وَلَمْ یُعِنْهُ عَلَى خَلْقِهَا قَادِرٌ. وَلَوْ ضَرَبْتَ فِی مَذَاهِبِ فِکْرِکَ لِتَبْلُغَ غَایَاتِهِ، مَا دَلَّتْکَ الدَّلاَلَةُ إِلاَّ عَلَى أَنَّ فَاطِرَ الَّنمْلَةِ هُوَ فَاطِرُ النَّخْلَةِ لِدَقِیقِ تَفْصِیلِ کُلِّ شَیْءٍ، وَغَامِضِ اخْتِلاَفِ کُلِّ حَیٍّ، وَمَا الْجَلِیلُ وَاللَّطِیفُ، وَالثَّقِیلُ والخَفِیفُ، وَالْقَوِیُّ وَالضَّعِیفُ، فِی خَلْقِهِ إِلاَّ سَوَاءٌ. {خلقة السماء والکون}…. » (نهج البلاغه، خ 185 / برخی از نسخ)
ترجمه: ...به مورچه بنگرید، با جثه خُرد و اندام نازکش! آنچنان خُرد که نزدیک است که به گوشه چشم (نیز) دیده نشود و به نیروى اندیشه، آفرینشش به تصور در نیاید، که چگونه بر روى زمین مىرود و روزى خود را به دست مىآورد و دانه به سوراخ مىکشد و در انبار خود مهیا مىدارد.
در فصل گرما براى فصل سرماى خود دانه مىاندوزد (تدبیر)، و به هنگام در آمدن، راه دوباره بازگشتن را به یاد دارد (حافظه). خداوند روزیش را ضمانت کرده و آنچه موافق حال اوست به او عطا کرده است (غریزه و ...).
دادار نعمت دهنده از او غافل نشده و ایزد پاداش دهنده محرومش نساخته است. هر چند، که بر روى سنگى خشک وسخت که بر آن هیچ نمىروید جاى داشته باشد،ب از هم روزىاش مىرسد (رزاقیت خدا).
اگر درمجارى خوراک او در بالا و زیر و درون تن و اضلاع شکمش و چشمى و گوشى کهبر سر او نهاده شده بنگرى، از آفرینش او در شگفتخواهى شد (آناتومی). و در توصیف آن به رنج خواهى افتاد.
پس بزرگ است، خداوندى که مورچه را بر روى دست و پاهایش برپاى داشت و بر ستونهاى بدنش قرار داد. در آفریدن آن هیچ آفرینندهاى با او شریک نبود. و توانمندى یاریش ننموده است (توحید).
اگر در عوالم اندیشه ات به سیر و گشت پردازى و به نهایت رسى، به این امر رهنمون شوى که آفریننده مورچه، همان آفریننده نخل خرماست. به سبب دقتها و ظرافتهایى که هر چیزى را از چیز دیگرى جدا مىکند و پیچیدگى اختلاف هر موجود زنده با دیگرى: یکى درشت و کلان است و یکى نرم و لطیف،ی کى سنگین است ویکى سبک، یکى نیرومند است و یکى ناتوان، در آفرینش همه یکسان اند. خلقت آسمان و هوا و بادها و آب یکى است ... (خالقیت و خلقت).