کاکا همان بازیکنی است که آث میلان روی او برای درآمدن از موقعیتهای بحرانی و چالهای که اکنون در آن افتاده حساب میکند. کاکا، ویسنته کالدرون را خوب میشناخت.
سال 2009 با گلی که در اولین دربی مادرید خودش برای رئال زد تماشاگران حاضر در این ورزشگاه را به سکوت دعوت کرد یا بازی اخیرش مقابل این تیم که کمتر از یک سال قبل انجام شد و او نقش مهمی را در برد 2- یک مادریدیها ایفا کرد. میلان هم حالا به یک چنین بازیکن تاثیرگذاری نیاز دارد؛ به کاکا در بهترین سطح آمادگی، نه این بازیکنی که بعد از رفتن آلگری در میلان برای تیم سیدورف بازی میکند. از زمان وارد شدن بازیکن سابق میلان بهعنوان مربی جدید، کاکا نه گل زده نه حتی یک پاس گل داده.
این ارقام به شدت نگران کننده هستند مخصوصا به این خاطر که کلارنس سیدورف به خاطر رفاقت دیرینه با کاکا سعی کرده در تیم او را چهره اول کند و خارج از میدان هم همین قدر اهمیت به او بدهد. ولی در سیستم 4-2-3-1، کاکا حتی در رئال هم مشکل پیدا کرده بود، در حالی که با سیستم کاری آلگری او کارآیی بیشتری در بازیها داشت.
دوندگیهای کاکا هم کاهش چشمگیری داشته که البته مصدومیت او هم در این میان بی تاثیر نبوده. فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدهد مثل بازی با یوونتوس که میلان مغلوب شد. سیدورف همیشه کاکا را اصلیترین عضو میلان معرفی کرده حتی برای بازیهای حساس لیگ قهرمانان. جای تعجب ندارد که این هفته جلوی اودینزه به او بازی ندادند تا جهت حضور در کالدرون استراحت کافی داشته باشد اما ریسک بزرگ این است که کاکا ممکن است هرگز دیگر به فرم ابتدای فصل نرسد و خودش به باری برای باشگاه تبدیل شود. سیدورف همواره سعی کرده سرعت بازیهای میلان را بالا ببرد و سبک بازی اروپاییتری را به آنها بدهد. در شبی که ستارههای میدان باید اهمیت خودشان را ثابت میکردند ماریو بالوتلی و کاکا هرگز در قوارههای یک سوپراستار ظاهر نشدند. با توجه به اینکه کاکا ماه آینده 32 ساله میشود میتوان گفت که شاید کاکای واقعی به خاطرهای دور و کمرنگ تبدیل شده و این آخرین تلاشهای او در یک تیم اروپایی است.
منبع مقاله: روزنامه ایران ورزشی