اصطلاح سنگ صبور در فرهنگ عامۀ ایرانی برای کسی یا چیزی به کار میرود که شنونده همه دردها و رنجهای آدمی است. سنگ صبور درد دلها را میشنود و غمخواری میورزد.
ساختار این رمان بر اساس تک گویی یا مونولوگاست. تمام شخصیتها در فصولی جداگانه به شیوۀراوی اول شخص و به زبان گفتاری حرف میزنند. فن یا صناعت رمان، شیوۀ جریان سیال ذهن است که جیمز جویس پیشتر در رمان معروف خوداولیس اجرا کرده بود.
احمدآقا شخصیت اصلی این رمان است، که با نگاهی تیزبین، خرافه، جهل و تهیدستی مردم شیراز یا مردم ایران را به تصویر میکشد.
تمام رمان و تمام تک گوییها، بازتاب جهان تاریک و خونآلودی است که نویسنده از ایران در سالهای نخستین قرن بیستم تصویر میکند. جنایتکاری بیرحم به نام سیف القلم در شیراز زنهای صیغهرورا به دام انداخته و میکشد. احمدآقا در نقش معلم و نویسنده گویی ناخودآگاه روایتگر همه این فجایع از زبان شخصیتهای این رمان است.
سنگ صبور یکی از آثار معروف چوبک، تصویری سیاه از زندگی آمیخته با فقر مردم جنوب تهران در سالهای حکومت پهلوی است. محوریت رمان سنگ صبور توصیفها و گرایشهای سودازدۀ جنسی از منظر شخصیتهای داستان است. در بسیاری از بخشهای رمان جهانبینی و نگرش اجتماعی شخصیتها ارائهگر نوعی ابهام دهشتناک از جامعه است، طوریکه فضای رمان را به کابوس هراسآوری بدل میکند که در آن همهچیز در ناامیدی ابدی ساکن مانده و امکان عبور و گذار از آن وجود ندارد. با توجه به ویژگیهای برشمردۀ این کتاب، میتوان تاثیر مشهود آثار صادق هدایت در آن را مشاهده نمود.