مطلب ارسالی کاربران
🔥🔥🔥خاطره جالب از بهترين بازيكن تاريخ
مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترک اعتیاد در بیمارستان بستری بود وقتی مرخص شد حرف قشنگی زد.اونجا دیوانه های زیادی بودند، یکی میگفت من چگوارا هستم همه باور میکردن، یکی میگفت من گاندی ام همه قبول میکردن.ولی وقتی من گفتم مارادونا هستم همه خندیدن و گفتن هیچ کس مارادونا نمیشه..!!اونجا بود که من خجالت کشیدم که چه بر سر خودم آوردم..در این دنیا غرور دمار از روزگار آدم در میاره و دقیقا گرفتار چیزی میشی که فکر میکنی هرگز در دامش نخواهی افتاد..مراقب خودتان باشید برگ ها همیشه زمانی میریزند که فکر میکنند طلا شدند..( دیگو آرماندو مارادونا )